حکیم


 


در طب قدیم، کسی را که مجموعه دانش های زمان خود را می دانست حکیم می گفتند. در واقع حکیم، احاطه کلی و به جهان داشت، ولی متاسفانه امروزه برخی به اشتباه بدون داشتن چنین صفات، خود را حکیم معرفی می کنند.


 

حکیم
 


 
تاریخ انتشار خبر : 17:57 1393/8/26
 


هوالشافی

حکیم

در طب قدیم، کسی را که مجموعه دانش های زمان خود را می دانست حکیم می گفتند. در واقع حکیم، احاطه کلی و نه ریز ریز به جهان داشت، ولی متاسفانه امروزه برخی به اشتباه بدون داشتن چنین صفات، خود را حکیم معرفی می کنند.

حکمت شامل دو قسمت می باشد: حکمت نظری و حکمت عملی.

علم طب، جزء علوم طبیعیه و حکمت نظری تقسیم بندی می شود و حتی طب عملی هم بصورت بنیادین جزئی از حکمت نظری است و نه حکمت عملی، سایر علوم حکمت نظری و شاخه علوم طبیعی شامل: علم کیمیا (شیمی)، فیزیک، کشاورزی و علوم جو شناسی می باشند، که هر کدام به بررسی تغییرات در گروهی از مادیات می پردازد.

حکمت عملی در خصوص رفتار و منش افراد و اجتماعات، تدبیر امور فردی و تدبیرات اجتماعی در سیاست داخلی کشورها و همچنین سیاست خارجی آنها بحث می کند.

علم طب در بعضی از تعاریف به عنوان یک علم و در برخی دیگر به عنوان یک پیشه نامبرده شده است بطور مثال جناب شیخ الرئیس در کتاب گرانسنگ قانون می فرمایند:

"طب، علمی است که به واسطه آن احوال بدن شناخته می شود، از لحاظ اسباب سلامتی و اسباب بیماری، تا اینکه سلامت را در انسان حفظ نماید و اگر سلامتی از دست رفت آن را به بدن بازگرداند. (با کمی اصلاح ویرایشی)

و در مثال دیگر، ابوبکر ربیع ابن احمد اخوینی کتاب هدایة المتعلمین طب را اینگونه تعریف می کند:

"پزشکی پیشه ای است که تندرستی انسان ها را نگه دارد و چون تندرستی از دست رفت، بازآرد، از سوی علم و عمل."

علم طب خود شامل دو قسمت طب نظری و طب عملی است، طب نظری دارای سه قسمت اصلی امور طبیعیه (تقریباً معادل فیزیولوژی جدید) اسباب و علل (تقریباَ معادل پاتولوژی طب جدید) و دلایل و علایم (تقریباَ معادل علم علامت شناسی یا سمیولوژی طب جدید) می باشد.

امور طبیعیه شامل اموری است که موجودیت سلول ها و تعادل آنها وابسته به آنهاست و به ترتیب متشکل از هفت جزء است:

1. رکن

2. مزاج

3. خلط

4. عضو

5. روح

6. قوه

7. فعل

یعنی برای اینکه سلول بتواند یک عملکرد درست داشته باشد باید قوه درستی داشته باشد که نتیجه شده از روح سالم است و روح سالم در جسم عضو سالمی قرار دارد که از خلط سالمی ایجاد شده و خلط سالم از مزاج و آمیختگی صحیح عناصر یا ارکان درست شده است.

وقتی ما قصد داریم فعل یا عملکرد سلولی را اصلاح کنیم که دچار اختلال عملکرد شده است، باید تمام عوامل ما قبل از عمل یا فعل را با سته ضروریه و بخصوص تغذیه اصلاح نمائیم و بنابراین اگر طبیبی بدون اصلاح مقدمات علاج که شامل اصلاح سته ضروریه عمدتاَ می شود یکسره به دنبال تجویز یک داروی شیمیایی یا حتی گیاهی می رود نه تنها به درمان اصل و ریشه بیماری کمکی نمی کند بلکه بدتر موجب بروز آسیب های بیشتر در امور طبیعیه سلول ها می شود و تعادل و سلامت سلول ها را به خطر می اندازد.

 

دکتر حسن اکبری

متخصص آسیب شناسی،

دانشیار پاتولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی،

محقق و مدرس طب اسلامی ایرانی

www.drakbary.com

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.