از طرفی می بینیم دانشمندانی مانند ثابت بن قره, جابربن حیان, زکریای رازی, خواجه نصیرالدین طوسی, ابن سینا, شیخ بهائی, جناب میرفندرسکی, سید علی قاضی, سید مهدی قاضی, برادران طباطبائی, علامه شعرانی, علامه کشمیری, علامه بهاء الدینی و ..... مسلمانانی هستند که هنوز نظریه های علوم پزشکی, فیزیک, شیمی, معماری, متالورژی(علم مواد), ریاضیات, فلسفه, اخلاق, عرفان و دیگر علوم پایه ای آنان سرمشق جهانیان است. یقیناً تمامی آنها اهل رازونیاز ونجوای شبانه و روزه و..... بوده اند.
توسل به ائمه فقط گریه کردن نیست
از طرف بزرگان دین ادعا می شود که دین اسلام بهترین و کاملترین دینهاست بطوری که
فرموده
اند جواب هر سوال از هر علمی را می توان از قرآن دریافت کرد ولی این ادعا
بسیار کمتر از آنچه که انتظار می رفت به مرتبه ظهور رسیده است. می بینیم در
حرمهای مشرفه مردم خود را به ضریح
می چسبانند و با التجا و گریه و
زاری حاجات خویش را طلب می کنند ولی نتیجه نمی گیرند. غافل از اینکه خود
انبیاء و ائمه واسطه فیض حق و خلق هستند, بنده خدا هستند و بدون اجازه حق
متعال
نمی توانند مستقلاً به مشکلات مردم رسیدگی کنند. حتماً ارباب باید دستور دهد.
عده
ای می گویند که ائمه طاهرین (صلوات الله علیهم اجمعین) تمام خواهشها و
طلبهای مردم را برآورده نمی کنند. بعضی دیگر می گویندکه غالباً دعاهای مردم
جدی نیست و از درون قلب بر نخواسته است وگرنه در صورت اضطرار و انقطاع
کامل همین دعاها مستجاب و خواهشها برآورده
می گردد.البته چون نفس
التجا و دعا محبوبیت دارد, این متوسلین و دعا کنندگان بهره معنوی می برند و
در این اعتاب عالیه و قبور مشرفه دارای بهجت و نشاط و سبکی می گردند.
اگر با صرف اشک و آه, قرائت قرآن, دعای توسل, دعای کمیل و دیگر ادعیه مشکلات حل
می
شود پس چرا خیلی از کسانیکه این مسائل را رعایت می کنند, ختم انعام می
گیرند, مجالس روضه خوانی تشکیل می دهند و ... انسانهای پیشرفته ای نیستند.
آیا می شود در جمیع صنایع و حرفه ها از نجاری, بنائی, پزشکی, داروسازی,
معدن شناسی و سایر علوم طبیعی مردم به دنبال استاد نروند و با توجه به حیطه
عظیمه ولائیه امام زمان ( عج) رفع مشکلات خود را بنمایند. شما در خانه های
خود بنشینید و از راه توسل به انبیاء و ائمه اطهار کسب این علوم نمائید.
چگونه است که با توسل از بزرگان دین, کار در این علوم ظاهری و سطحی بر نمی
آید. حتماً می دانید که همه امور و شوون به دست مبارک او ( حق سبحانه) است
ولی این امر سنت اسباب را تعطیل نمی کند. زیرا خود اسباب و مسببات هم تحت
احاطه گسترده عالم توحید و ولایت است که شما برای انجام هر کاری بدون هیچ سبب و وسیله ای بدان کار فائز نمی گردید.
از طرفی می بینیم دانشمندانی مانند ثابت بن قره, جابربن حیان, زکریای رازی, خواجه نصیرالدین طوسی, ابن سینا, شیخ بهائی, جناب میرفندرسکی, سید علی قاضی, سید مهدی قاضی, برادران طباطبائی, علامه شعرانی, علامه کشمیری, علامه بهاء الدینی و ..... مسلمانانی هستند که هنوز نظریه های علوم پزشکی, فیزیک, شیمی, معماری, متالورژی(علم مواد), ریاضیات, فلسفه, اخلاق, عرفان و دیگر علوم پایه ای آنان سرمشق جهانیان است. یقیناً تمامی آنها اهل رازونیاز ونجوای شبانه و روزه و..... بوده اند.
یکی از این بزرگواران که غریبانه در این عالم زندگی می کند و خوشبختانه و یا متاسفانه دانشمندان غیر مسلمان قدر ایشان را بهتر از مسلمانان می دانند به نام علامه ذوالفنون حسن زاده آملی است که انصافاً موجب فخر مباهات تمامی مردم این عصر هستند.
حضرت اقلیدس یکی از دانشمندان مشهور در علم ریاضی اهل دمشق سوریه بودند, کتابی به نام اصول اقلیدس را تدوین نمودند که پایه بسیاری از علوم مهندسی است. جناب قفطی در تاریخ الحکماء گوید حمکای یونان بر ابواب مدارسشان می نوشتند که: کسی اصول اقلیدس را نخوانده است در این مدرسه وارد نشود.
ونیز قفطی در تاریخ یاد شده چند بیت رسا و بلند ابوعلی مهندس مصری در وصف اقلیدس و کتاب اصول هندسه وی نقل کرده است که:
« اقلیدس العلم الذی تحوی به ما فی السماء معا وفی الافاق
تزکو فوائده علی انفاقه یا حبذا زاک علی الانفاق
هو سلم و کانما اشکاله درج الی العلیا للطراق
ترقی به النفس الشریفه مرتقی اکرم بذاک المرتقی والراقی»
یعنی: کتاب اصول اقلیدس دانشی را در بر دارد که با فرا گرفتن آن, هر آنچه در آسمان و آفاق زمین است, دست می یابی.
هر اندازه انفاقش کنی بیشتر می شود, بهبه چه نیکو است چیزی که به انفاق زیاد می شود.
این کتاب برای بالا روندگان به مراتب والای علم, گوئی نردبانی است که اشکال هندسی آن پله های آن است.
نفس شریف به این نردبان به مقام بلند ارتقاء می یابد, چه گرامی است آن مقام بلند و چه گرامی است آنکه به سوی چنین مقامی ارتقاء می یابد.
اصول اقلیدس را تعبیر به اسطقسات اقلیدس نیزمی کنند. این کتاب دارای 15 مقاله است. در حال حاضردر لندن و دیگر جاها تدریس می شود در فرانسه قادر نیستند از مقاله دهم به بعد را بفهمند و تدریس کنند. جناب علامه حسن زاده آملی این خوشه چین معرفت اهل بیت و فدائی خاک زیر پای امام زمان توانسته است چهار دوره به طور کامل تمامی اصول اقلیدس را در ایران تدریس نمایند. ایشان در یکی از کتابهایشان فرمودند:
تورا گر آه و سوز دل نباشد پشیزی مر تو را حاصل نباشد
اشکال کار کجاست؟ چرا آه و ناله برای بعضی ها جواب می دهد و آنها رابه علوم مختلف
می
رساند ولی همین رازونیاز به درگاه الهی برای عده ای دیگر عامل توقف و
متاسفانه گاهی اوقات باعث بدتر شدن می شود. اگر منصف باشیم می بینیم که
خیلی از دانشمندان صاحب نظر غربی اصلاً اهل نماز شب خواندن ,روزه گرفتن
و..... نبودند و نیستند ولی بارعایت بعضی از اصول اخلاقی (مانند منظم بودن
در زندگی, اعتماد به نفس و.....) به این مراحل رسیده اند.
چه شده است جوانان ایرانی که اکثراً مسلمان هستند حرفی برای گفتن ندارند. چرا باید در دوره رضا خان پهلوی از کشور دیگری بیایند و پل ورسک را بسازند. مگر قبل از رضاخان شیخ بهائی دانشمند زبر دست در علوم مختلف مهندسی بسیاری از آثار خود را در این مملکت به یادگار نگذاشت که الآن جزء آثار باستانی است؟ چرا در زمان شیخ بهائی به شرق و غرب نیاز نبود؟ چرا از دوره قاجار به بعد توقف کردیم؟ چه شده است که نیروی جاذبه زمین را که جناب ثابت بن قره اثبات کرده بود الآن به نام جناب نیوتن ثبت شده است؟ خواننده محترم قضاوت کند چقدر علوم هستند که بر اساس نیروی جاذبه زمین بنا شده است؟ اشکال کار کجاست؟ زمامداران حکومت مقصرند یا مردم؟ گذشتگان مقصرند یا افراد عصر حاضر؟ آیندگان در مورد ما چه فکر می کنند؟ آیا به راحتی از این کم کاریهای ما می گذرند؟ چه کار کنیم که عقب نمانیم ؟ بالاخره دنبال دین برویم؟ راز و نیاز به درگاه حق متعال, عجز و ناله و نماز شب و... داشته باشیم یا نه؟ تسبیح بدست بگیریم و ذکر بگوییم همه چیز حل می شود؟ کدام فرمول را اجرا کنیم؟ فرمول رعایت شوونات اسلامی, توسل به ائمه اطهار و قرائت ادعیه یا فرمول بی دینی غرب ؟ کدام فرمول زود ترجواب می دهد؟ اگر بی دینی عامل پیشرفتهای علوم مختلف در غرب است چرا این افراد بی دینی که درمملکت خودمان هستند و همیشه بدنبال هرزه گری می باشند به پیشرفتهای علوم دست نیافتند؟
مثل اینکه دانشمندان غربی به بعضی از احکام اسلامی عمل می کنند. اینطور نیست؟ یکی از وصایای ائمه به پیروان خود نظم در کارهاست. کدام دانشمند غربی را می شناسید که در فعالیتهای روزمره نظم را رعایت نکند؟ کدام دانشمند غربی را می شناسید که تن پرور باشد, گوئیا عده ای نمی دانند که اسلام با تن پروری مخالف است. مگر نبی مکرم اسلام اعلیحضرت جناب محمد مصطفی(صلوات الله علیه و آله وسلم) نفرمود طلب دانش بر هر مسلمان واجب است.کدامیک از دانشمندان غرب و شرق به جای تحقیق در مسائل علمی وقت خود را در راه بطالت , جلسات جناحهای سیاسی , شب نامه پخش کردن, مجالس لهو ولعبی که نه بدرد دنیا می خورد و نه بدرد آخرت مصروف داشته است .
گروه مذهب و شریعت پیام آوران سبز به این نتیجه رسیده است که مشکل جوان مسلمان درک نادرست از دین اسلام است. بطوری که غریب ترین دین در ایران همین اسلام است. اصلاً اسلام شناخته نشده است. فرمودند که عبادت باید مقرون به فکر باشد تا قداست و پاکی بیاید, پاکی روح بیاید و این, به زودی و سریع نمی شود.نباید گمان کرد که قشر و پوسته دین تمام حقیقت دین است. در صورتی که از ظاهر دین باید عبور کرد و به لب و مغز آن رسید. نباید در ظاهر توقف کرد وگر نه همین است که میبینیم. اگر اینطور به مسآله نگاه شود توسل فقط آش نذری پختن نیست, دیگر گریه و زاری تنها نیست. توسل برای انسانی که در قعر چاه لای ولجن گیر کرده و نیاز به وسیله دارد حکم نردبانی را دارد تا بالا بیاید. لذا خداوند سفرای خویش را نازل کرده تا این نردبان و طریقه بالا آمدن از آنرا برای افراد شرح دهند باشد که باعمل کردن دستورات به مقامات رفیع انسانی که همان قرب الهی است برسند.
توسل
یعنی عمل کردن به احادیث ناب. یعنی متوسل به این کلام معصوم بشویم تا راه
را به درستی بپیمائیم. راه باید پیموده شود. فقط نگاه کردن و نقل قول حدیث
هم فایده ای ندارد. نمی توان نقشه ایران را در خانه داشت و نگاه کرد و نقشه
خوانی را برای دیگران تدریس کرد و ادعا کرد که کل ایران را گشتیم و
پیمودیم. باید زحمت کشید راه را طی کرد. آیات قرآن, احادیث و روایات راه را نشان
می دهند باید به این راهنماها متوسل شد:
ره رو چنانکه مردم هشیار رفتند راهی مبین جز راه و رسم مصطفی را
گر مشکلی پیش آیدت ای سالک راه ناد علیاً بین ید مشکل گشا را
تسلیم باش و سربنه اندر رضایش بر بند لب از گفتن چون و چرا را
گفتار نیکو باید و کردار نیکو تا در جزای این وآن یابی لقا را
برای نمونه متوسل می شویم به حدیثی از حضرت امام چهارم زینت عبادت کنندگان:
جناب زهری از حضرت زین العابدین امام سجاد نقل می کند که فرمودند: آخرین چیزی که خضر به موسی بن عمران وصیت کرد این بود که گفت: کسی را به خاطر گناهی سرزنش مکن و همانا محبوب ترین کارها نزد خدا سه چیز است: میانه روی در گشاده دستی و عفو به هنگام قدرت و مدارا با بندگان خدا, هیچ کس در دنیا با کسی مدارا نکرد مگر اینکه خداوند در روز قیامت با او مدارا خواهد کرد و سرآمد حکمت ترس از خداونداست.
منابع و مآخذ :
1 – الخصال شیخ صدوق
2 - اصول کافی( جلد1) ثقـة الاسلام کلینی
3– صدو ده اشاره علامه حسن زاده آملی
4 – هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی
5 -دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی
6 – روح مجرد علامه محمد حسین حسینی طهرانی