«خدا شب و روز را جابجا می کند. در این رابطه برای اندیشمندان نکته آموزشی وجود دارد»!
نکته آیه: جابجا شدن شب و روز نکته آموزشی دارد:
پیش از این دیدیم که جابجا شدن شب و روز نتیجه نحوه قـرار گرفتن محور زمین نسبت به خورشید است. طوریکه اگر در وضعیت فعلی خود نمی بود همه جای زمین شب و روز بخود نمی دید (هـر چند زمین بدور خود نیز می چرخید). و استناد به جابجائی شب و روز (یعنی: شب و روز شدن مرتب و منظم) به این معنی است که شب و روز ناشی از گردش خورشید بدور زمین نیست (چنانکه در گذشته چنین گمان می رفت)، بلکه عوامل حساب شده دیگری دارد که راجع به آن صحبت کردیم.
"گردش شب
و روز" یکی از مواردی است که قـرآن بارهـا آن را تکرار
کرده
و "حساب و کتاب داشتن هستی و بودن خالق" را با آن استناد می کند. که این ادعا
ادعای بجا و منطقی است. وضعیت محور زمین و شب و روز شدن در وضعیت کنونی خود، بهترین
وضعیت ممکن از میان سایر وضعیتهای احتمالی دیگر آن است.
« شب روز را می پوشاند در حالیکه با سرعت فوق العاده زیادی پیوسته آنرا دنبال می کند»!
نکته
آیه: شب با سرعت فوق العاده زیادی پیوسته روز را دنبال می کند:
شب با سرعـتی تـقـریباً معادل 1669 کـیـلـومـتر در ساعـت در خـط استوا پیوسته روز را دنبال می کند و آنرا می پوشاند.
« شب و روز را دوتا آیه قرار دادیم. بعد آیه شب را محو کردیم و آیه روز را روشن گذاشتیم تا دنبال بدست آوردن نعمتهای خدا بروید و تا شمار سالها و روزها و زمان را بدانید. و هر چیزی را رفته رفته برای کار خودش قرار دادیم».
آیه می گوید در گذشته شب و روز هر دو روشن بوده اند، بعدها روشنائی شب محو کرده شده است. برای روشنائی شب در گذشته دوتا دلیل وجود دارد. یکی اینکه ماه در ابتدای شکل گیری خود مشتعل بوده و در حد اشتعال (به تصوری که انسان در تصویر سمت چپ از آن دارد) از خود نور داشته است و شبها را تا اندازه ای روشن می کرده است.
دلیل دیگر اینست که پیش از اینکه جو و کمربندهای دور زمین به شکل کنونی خود شکل بگیرد اشعه های کیهانی و طوفانهای خورشیدی به طرف زمین می آمده اند و در برخورد با گازهای اطراف زمین نور ایجاد می کرده اند. چنانکه امروزه نیز طوفانهای خورشیدی در مناطق قطبی زمین که کمربندهای مغناطیسی زمین ضعیف تر است وارد جو زمین می شوند و به شکلی که در تصویر سمت راست می بینیم در شب به روشنائی تبدیل می شوند و محیط را روشن میکنند.
آنچه در آیه مورد نظر قرآن است روشن بودن کره ماه در گذشته و بعد خاموش شدن آن است. چون آیه گفته روشنی ماه را محو کرده تا ما تاریخ و زمان را بدانیم. و چنانکه میدانیم در صورتی که ماه از خود نور داشته باشد هر گاه دیده بشود بصورت ماه کامل دیده می شود و هلالهای فعلی خود را نخواهد داشت، و اول و دوم و سوم... ماه قابل تشخیص نمی بود.
« و ترتیب کنونی گردش شب و روز را او ترتیب داده. مگر نمی توانید فکر بکـنـیـد»؟
نکته آیه: گردش فعلی شب و روز " ترتیب داده شده " است:
عـلـم نـجـوم عصر پیامبر می گـفت: زمین مرکز جهان است و خورشید و سیارات بدور آن می چرخند. این طرز تفکر تا سال 1543 بقوت خود باقی بود. در چهارچوب آن نظریه صحبت کردن از " تـرتیب داده شـدن بودنِ گردش شب و روز" و استدلال نمودن با آن برای اثبات وجود خداوند، حرفی بی معنی است، چون در آن تـئوری خـورشید دور زمین می گـشت و ناگزیر در زمـیـن "شـب و روز" ایجاد میشد. بهـمـیـن خـاطر هم هست که کـسـانیکه در آن روزگار خود را روشـنفـکـر می پنداشتند این قـرآن را خـرافـات و حرفـهای بیهوده می دانـسـتند، و بهمین خاطر هم هست که قرآن مکرراً می گوید: ایـن قــرآن بـرای انـدیـشـیـدن نـازل شـده و مسائل خاص آن را اندیشمندان می دانند.
گردش فعلی "شب و روز" چگونه یک مورد "ترتیب داده شده" است؟
گردش فعلی شب و روز نتیجه 3 عامل دست بدست هـم داده است که در صـورت نـبودن یکی از آنها شب و روز به شکل کنونی خود در زمین وجود نمی داشت:
1ـ چرخش زمین به دور محور (فرضی) خود.
2ـ نسبت محور زمین نسبت به خورشید:
اگـر مـحور زمین نسبت به خورشید در وضعیت دیگری می بـود شـب و روز در زمین یا در گردش نمی بود و یا به شکل کنونی خود نمی بود. مثلا اگر قطب شمال رو به خورشید می بود، نیم کره شمالی همیشه روز می بود و نیم کـره جـنـوبـی همیشه شب، و بر عکس اگر قطب جنوبی رو به خورشید میبود نیم کره جـنـوبی هـمـیـشـه روز می بود و نـیـم کـره شمالی هـمـیشه شب (هر چند زمین بدور خود نیز می چرخید). حالات دیگری نیز برای حالت قرار گیری محور زمین نسبت به خـورشـید میان دو حالت مزبور نیز زیاد است که باعث گـردش فـعـلی شـب و روز نمی شـد. نـمـونه آن تغـیـیر وضعیت شب و روز در دو قطب در تابستان و زمستان است که از تغییرِ حالتِ نسبتِ محور زمین نسبت به خورشید ناشی می شود.
3ـ سرعت زمین بدور خود:
از آنجا که زمـیـن دور خورشید می گردد و به آن نزدیک و از آن دور نیز می شود، سـرعـت زمـیـن بدور خود می بایست خیلی دقـیـق و حساب شده باشد تا "شـب و روز" بـتـواند نظم و ترتیب خود را حـفــظ کـنـد. یعنی اگـر زمـیـن هـر سرعـت دیگری غـیـر از سـرعـت فعلی خود بـدور خـود می داشـت، وضع شـب و روز بترتیب کـنـونی خـود نـمـی بـود بلکه جابجا می شـد (یعـنی مثلاً اگر الآن نیم روز باشد، از این ببعد پس از هر 24 ساعت دقـیـقـاً نـیم روز نمی بود. بـلـکه در صورت کمتر می بودن سرعـت زمین "کم کم به عصر و شب می خورد" و در صورت کند تر می بودن سرعت زمین به "پیش از ظـهـر و صبح و سپیده" مـی خورد و هـمـیـنطور بطور نامنظم شب و روز ایجاد می شد).
جابجا شدن شب و روز
«خدا شب و روز را جابجا می کند. در این رابطه برای اندیشمندان نکته آموزشی وجود دارد»!
نکته آیه: جابجا شدن شب و روز نکته آموزشی دارد:
پیش از این دیدیم که جابجا شدن شب و روز نتیجه نحوه قـرار گرفتن محور زمین نسبت به خورشید است. طوریکه اگر در وضعیت فعلی خود نمی بود همه جای زمین شب و روز بخود نمی دید (هـر چند زمین بدور خود نیز می چرخید). و استناد به جابجائی شب و روز (یعنی: شب و روز شدن مرتب و منظم) به این معنی است که شب و روز ناشی از گردش خورشید بدور زمین نیست (چنانکه در گذشته چنین گمان می رفت)، بلکه عوامل حساب شده دیگری دارد که راجع به آن صحبت کردیم.
"گردش شب
و روز" یکی از مواردی است که قـرآن بارهـا آن را تکرار
کرده
و "حساب و کتاب داشتن هستی و بودن خالق" را با آن استناد می کند. که این ادعا
ادعای بجا و منطقی است. وضعیت محور زمین و شب و روز شدن در وضعیت کنونی خود، بهترین
وضعیت ممکن از میان سایر وضعیتهای احتمالی دیگر آن است.
« شب روز را می پوشاند در حالیکه با سرعت فوق العاده زیادی پیوسته آنرا دنبال می کند»!
نکته
آیه: شب با سرعت فوق العاده زیادی پیوسته روز را دنبال می کند:
شب با سرعـتی تـقـریباً معادل 1669 کـیـلـومـتر در ساعـت در خـط استوا پیوسته روز را دنبال می کند و آنرا می پوشاند.
« به آنها بگو: به من خبر بدهید که اگر خدا شب را تا روز قیامت بر شما سرمدی بکند کدام خدای غیر از او هست که نوری را برای شما بیآورد؟ مگر نمی توانید بشنوید؟ ـــ به آنها بگو: اگر خدا روز را تا روز قیامت بر شما سرمدی بکند کدام خدای دیگر هست که شب را برای شما بیآورد که در آن بیارامید؟ مگر نمی توانید بفهمید».
یکی از نکات آیه اینست که می گوید در صورت دائمی شدن شب چه کسی می خواهد نور را بیاورد و نمی گوید خورشید را بیاورد. و این به این معنی است که گوینده آیه می دانسته که شب و روز شدن در واقع ناشی از آمد و رفت خورشید نیست بلکه دلیل دیگری دارد (یعنی چرخش زمین).
و نکته دیگر آیه این است که گوینده می دانسته که "امکان ایجاد شب و روز دائمی" وجود دارد. و آن در حالی است که محور زمین رو به خورشید قرار بگیرد که در آن صورت علی رغم چرخش زمین بدور خود نیز شب و روز نخواهد شد، که پیش از این از آن صحبت کردیم.
و نکته دیگر اینکه آیه از واژه ضوء استفاده کرده که بمعنی نور اصلی است (یعنی نوری که از خود شئ می تابد نه نور بازتابی)، و چنانکه میدانیم در صورت چرخش قطبی از قطبهای زمین بطرف خورشید نیمکره قطب دیگر خورشید را بخود نخواهد دید ولی ماه (که نور آن بازتابی است) می تواند وجود داشته باشد. به این خاطر گفته چه کسی ضوء نور اصلی را برای شما می آورد.