غلامرضا اسم حسینی دانشجوی دکتری دانشگاه معارف اسلامی
چکیده
قرآنکریم و توصیه های پیامبران و ائمه اطهار در قالب آیات و احادیث و سیره، بر ضرورت و اهمّیت موضوع سلامتی، بهداشت و تأثیر آن در زندگی دنیوی و اُخروی اشاره فراوان دارند. بر این اساس در مبانی بهداشت اسلامی، رعایت و حفظ سلامتی از مصالح عمومی نظام اجتماعی و بخشی از مسئولیت همگانی شمرده میشود که ایمان و فطرت بزرگترین خاستگاه و انگیزهاش میباشند از اینرو جامعیت دارد.
در نظام بهداشت و سلامتی اسلام، بهره مندی انسان از نعمتهای الهی برای رسیدن به تکامل و خشنودی خداوند ضروری است و مواظبت و پیشگیری از آسیبها و آلودگیها واجب دانسته میشود؛ به گونهای که برای رسیدن به این ضرورت در ابعاد جسمانی و معنوی ـ در سه حیطة شناختی، رفتاری و عاطفی ـ نظامی مدوّن و اصول و قواعدی برای حفظ سلامتی انسان و رستگاری او ارائه میدهد و برنامه زندگیاش را از آغاز شکلگیری تا رسیدن به روز رستاخیز، در ابعاد مختلف فردی ـ اجتماعی، در قالب وظایفی مثل رعایت بهداشت تغذیه، سلامتی جسمی، روحی و جنسی، تنظیم میکند و در اختیار جامعه بشری قرار میدهد.
واژههای اصلی: بهداشت، سلامت، اسلام، نظام.
مقدمه
قرآن و سنّت بر اهمیت و تأثیر بهداشت در زندگی دنیوی و اخروی اشاره فراوان دارد، برای نمونه میتوان به استناد، یکی از مصادیق آیه شریفه Gوَلاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِF؛ (بقره/ 195) ضرورت رعایت بهداشت را برای پیشگیری از هلاکت استنباط کرد و چون مقدمه واجب، واجب است، رعایت بهداشت و پیشگیری از بیماریها برای حفظ جان مسلمانان واجب خواهد بود و اگر آگاهانه و از روی عمد در حفظ جان مسلمانان کوتاهی شود، کاری بسیار ناپسند و شایسته عقوبت خواهد بود.
اسلام چون سلامتی را نیاز اساسی و ضامن بقای نسل آدمی میداند، راهکارهای فراوانی برای حفظ و تأمین آن پیش روی بشر قرار میدهد. در آموزههای دینی به صدها رهنمود در زمینه تغذیه، خواب، آمیزش جنسی، کار و محیط برمیخوریم که پی کشاندن انسان به سوی سلامتی فردی میباشند. علاوه بر این، رهنمودهای فراوانی درباره سلامت روانی، روحی، خانوادگی، اجتماعی و... وجود دارد که گویای جامع نگری اسلام به موضوع سلامت میباشد.
در این نوشته ضمن طرح و تحقیق این موضوعات، مبانی، اصول و قواعد بهداشت و سلامتی، نظام بهداشتی اسلام تبیین و بررسی میگردد.
تعریف سلامت
معمولاً کسی را که بیماری جسمی نداشته باشد، سالم مینامند؛ در حالی که تعریف سلامت گستردهتر از این است. سازمان جهانی بهداشت در تعریف سلامت معتقد است:
«سلامت عبارت است از تأمین رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی نه فقط نبودن بیماری و نقص عضو» (شجاعی تهرانی، حسین، کلیات خدمات بهداشتی، 29).
به این ترتیب کسی را که بیماری جسمی ندارد، نمیتوان سالم دانست؛ بلکه شخص سالم کسی است که از سلامت روح نیز برخوردار و از نظر اجتماعی در آسایش باشد؛ زیرا پژوهشهای علمی نشان میدهد که ممکن است ریشه بسیاری از ناتوانیهای جسمی، نابسامانی فکری و عاطفی باشد. مثلاً دلهرهها و ناراحتیهای فکری میتواند عامل مهمی در ایجاد زخمهای معده باشد و چون دلهره و بسیاری از احساسات عاطفی انسان در اثر زندگی با مردم و به علت فرهنگ جامعه به وجود میآید، سلامت جسم تا حد زیادی به سلامت فکر و شرایط فرهنگی و اجتماعی مربوط میشود و به عبارت دیگر تندرستی یا سلامت سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی دارد (کتاب بهداشت حوزه).
تعریف بهداشت
بهداشت، به معناى حفظ صحت است و در اصطلاح به مجموعه فعالیتها و اقداماتى که براى بهبود و ارتقاى تندرستى و توانایى فرد یا جامعه انجام شود، بهداشت مىگویند و شامل همه دانشها و روشهایى است که به حفظ سلامت فرد و جامعه کمک میکنند. در قرآنکریم برای این معنا از واژههاى «طیّبات»، «طهارت» و مشتقّات آن استفاده شده است.
بهداشت به طور کلی عبارت است از: «ایجاد کامل تندرستی بدنی، روانی، اجتماعی؛ نبود هر نوع ناتوانی جسمانی؛ مبارزه با بیماریهای همه گیر؛ بالا بردن سطح زندگی؛ اصلاح محیط؛ کشف داروهای تازه برای نابودی امراض؛ پاکسازی محیط روستایی و آلودگی آبها؛ مبارزه با عوامل مزاحم تمدن، مانند: سر و صدا، ازدحام و غیره» (مولوی و گیتی ثمر ، بهداشت همگانی، ص 3).
مبانی نظام بهداشت و سلامتی در اسلام
الف) بناگذاری نظام سلامتی و بهداشت بر فطرت انسان
خداوند یکتا خداپرستی، طلب خیر و پاکی، بیزاری از ناپاکی را در فطرت آدمی به ودیعت نهاده است. فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛ (روم/ 30) «پس روى (وجود) خود را به دین، حقگرایانه، راست دار؛ (و پیروى کن از) سرشت الهى که (خدا) مردم را بر (اساس) آن آفرید، که هیچ تغییرى در آفرینش الهى نیست».
بر این اساس قوانین اسلام بر مبنای فطرت بنا شده است و مصلحت انسان در آن چه که از حلال و حرام و امر و نهی میبینم، به دقت لحاظ شده است. امام محمد باقر علیه السلام فرمود:
«ان الله تبارک وتعالی لم یحرم ذالک علی عباده واحل لهم ما سوی ذالک من رغبته فیها احل لهم ولا زهد فیها حرمه علیهم ولکنه تعالی خلق الخلق فعلم ما یقوم به ابدانهم وما یصلحم واحله لهم واباحه وعلم ما یضرهم فنهاهم وحرمه علیهم»؛ (شیخ صدوق، علل الشرایع، 2، 483).
آنچه در باب بهداشت و تغذیه در تعالیم اسلامی میبینیم، این خصوصیت را دارد و چون نیاز به سلامت، نیازی فطری و ضامن بقای نسل آدمی است، اسلام با تحریم خبائث و پلیدیها و حلال کردن پاکیزگی و پاکیزهها و مطرح کردن قاعده حفظ اعتدال، راه وصول به این مقصود را فراهم ساخته است.
قوانین بهداشتی اسلام با ظرافتی خاص طراحی و بیان گردیده است تا با طبیعت و فطرت انسان سازگار باشد. شاید قراردادن بهداشت و پاکیزگی در بطن دین، به این جهت باشد که خداوند طلب پاکی و بیزاری از ناپاکی (اعم از جسمی، روانی، روحی و...) یا میل و گرایش به پاکیزگی و تنفر از ناپاکیها را در فطرت آدمی به ودیعت نهاده است. توصیههای مطرح در آموزههای دینی نیز بیانگر این امر فطری میباشند.
ب) ارتباط مسئولیت همگانی در اسلام با بهداشت
در اسلام همه کارها با توجه به فلسفه و هدف آفرینش انسان طراحی میشوند و چون آفرینش بیهوده نیست. أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ؛ (مؤمنون/ 115) همه در برابر وظایف الهی، یکدیگر و جامعه اسلامی مسئول هستند.
سخنان رسول خدا: «من اصبح ولم یهتم به امور مالمسلمین فلیس بمسلم» (ری شهری، همان، 4، 530) و «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»، (همان، 4، 327) این تکلیف همگانی را در برابر جامعه مشخص میکنند. بخشی از امر به معروف و نهی از منکر، اموری را که در ارتباط با سلامت فرد و جامعه است، در بر میگیرد و همانگونه که میدانیم این دو از واجبات و لازمالاجرا هستند؛ لذا اداره امور بهداشتی، شناسایی عوامل بیماری و کنترل و آموزش آنها به همه مردم، بخشی از تکالیفی است که دستکم گروهی از انسانها دارند تا جلوی اتلاف جانها را بگیرند.
پزشکی و حرفههای وابسته به آن که امروزه خدمات بهداشتی را نیز به طور ویژه انجام میدهند، از نیازهای اولیه جامعه انسانی است و با این که اسلام هدفی فراتر از تأمین بخشی از نیاز جامعه دارد، مسائل بسیاری در زمینه بهداشت، تغذیه و ... به انسان میآموزد.
ج) اصل تقدم مصلحت عمومی بر منافع شخصی
رعایت مصلحت جامعه اسلامی در همه زمینهها بر همه مسلمانان لازم است و ایجاد آمادگی در همه زمینهها، مطابق آیه وَأَعِدُّوا لَهُم مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ؛ (انفال/ 60) بر همه واجب میباشد. ایجاد امنیت جانی، اجتماعی و همچنین سلامتی در جامعه از مهمترین مصالح مسلمانان است و تأثیر بسزائی در رشد، آرامش و رفاه عمومی دارد. بر اساس این بینش باید هر جا که ضرورت ایجاب کرد در امور بهداشتی سرمایهگذاری شود. پربارترین و شاید کم خرجترین سرمایهگذاری، گسترش آموزش بهداشت و دانش بهداشتی مردم است و این میسّر نمیگردد، مگر این که ضرورت آگاهی از اصول بهداشت، در کنار دیگر مسائل ضروری دینی و سیاسی مطرح شود.
د) اصل تکلیف
نگاهی گذرا به آموزههای دینی نشان میدهد که بخش زیادی از نظام آموزشی اسلام در قالب احکام شرعی (وجوب، استحباب، حرمت و کراهت) بیان شده است. این گونه بیان، میتواند برای فرد مسلمان، به عنوان یک تکلیف مطرح باشد و او خود را ملزم به رعایت آن بداند. به عبارتی دیگر، قرار دادن مسائل بهداشتی در برنامه عبادی مسلمان، انگیزه لازم را برای اجرای آن ایجاد مینماید و این در حقیقت نوعی ضمانت اجرا است.
آیه مبارکه أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى؛ (علق/ 14) همان ضمانت اجرایی که در احکام دین بر فکر و عمل مسلمان حاکم است و او را از گناه در خلوت و خیانت به مسلمانان باز میدارد، آن جایی هم که رعایت اصول بهداشتی با الزام شرعی همراه باشد، مسلمان را از زیر پا گذاشتن آن اصول در خلوت و آشکار باز خواهد داشت. در این صورت ریختن فضولات آلوده در معابر و آلوده کردن آبها، ایجاد کانونهای آلودگی و عفونت و آماده ساختن محیط برای رشد و فعالیت حشرات که عوامل توسعه آلودگیاند و نظایر این اعمال، توسط پاسبان درونی و ایمان هر شخص منع خواهد شد.
از این گذشته مسلمانی که بداند هر کاری که باعث آسایش مسلمانان و حفظ سلامت آنها باشد خدمتی در جهت رضای خدا است، از پاکسازی محیط و کمک به حفظ بهداشت عمومی به عنوان عمل خیر استقبال خواهد کرد. برای نمونه در باب وقف و خدمات عامه، با تکیه بر این حدیث معروف «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الاّمن ثلاث صدقة جاریَهَ، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعو له» (دیلمی، ارشادالقلوب، 1، 14)، بسیاری از بناها و اعمال بهداشتی نظیر بهسازی محیط، ایجاد حمام، آب لوله کشی، مرکز بهداشت و آموزش بهداشت، از مصادیق روش و مسلم صدقه جاریه «وعلم ینتفع به» خواهد بود. به همین دلیل مسلمانان انگیزهای قوی برای توسعه بهداشت خواهند یافت.
ح) ایمان بزرگترین انگیزه حفظ سلامتی و رعایت بهداشت
اسلام بر بهداشت و نظافت تأکید فراوان کرده و آن را بخشی از ایمان و لازمه آن معرفی نموده است. در واقع یکی از ویژگیهای اسلام، تشویق به رعایت پاکی در ابعاد گوناگون زندگی است؛ زیرا دوری از آلودگی جسمی و روحی خواسته فطری هر انسان است. اسلام با قراردادن نظافت در برنامه عبادی فرد مسلمان، انگیزه لازم برای رعایت بهداشت و پاکیزگی را در او ایجاد نموده است. پیامبر اسلام9 صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«تنظفوا بکل ما استطعتم فان الله تعالی بنی الاسلام علی النظافه ولن یدخل الجنه الا کل نظیف»؛ (کنزالعمال، ح 26002) «به هر مقدار که میتوانید نظافت را رعایت کنید؛ زیرا خداوند متعال اسلام را برپایه نظافت بنا نهاده است و هرگز کسی وارد بهشت نمیگردد؛ مگر این که پاکیزه باشد».
بنابراین نظافت و بهداشت در اسلام، نظام خاصی دارد؛ به گونهای که فرد مسلمان خود را ملزم میداند بهداشت را امری شرعی و دینی بداند و آن را در هرحال و به طور مستمر رعایت نماید.
هـ ) جامعیت نظام بهداشتی و سلامتی در اسلام
نظام بهداشـتی اسـلام، برنامـهای فـراگیر است کـه از بهداشت فـردی در بعـد جسـمی (شامل: بهداشت اعضای بدن و ابزار و لوازم فردی) و روانی آغاز میگردد و آنگاه به ارتباط فرد با دیگران میپردازد و با عنوان بهداشت خانوادگی، اجتماعی، حرفهای، محیط، مسکن، تغذیه، اقتصادی و... ، میتوان آموزههای فراوانی در دین اسلام یافت.
اهداف نظام بهداشت و سلامتی در اسلام
1. قرب الهی بزرگترین هدف نظام سلامت و بهداشت در اسلام
در اسلام مسائل به صورت انتزاعی مطرح نمیشود. آنجا که صحبت از بهداشت و طهارت است، نیت و انجام اعمال قربة الی الله نیز هم زمان مطرح است. عمل صالح در کنار ایمان ارزش مییابد و چه بسیار اعمال به ظاهر نیکی که به علت ریا و نیت غیر خدا، بیارزش میگردد و انسانساز نمیشود به همین دلیل در همه کارها و عبادات، هدفی (قرب الهی و جلب رضای) هست و نتیجه این هم سویی و هدفداری، سیر تکاملی انسان است و این ویژگی است که اعتبار و ارزشکارها را مشخص میکند.
اسلام با تکیه بر وحی، عالیترین رهنمودهای بهداشتی را در اختیار مسلمانان قرار داده است. برای مثال وقتی قرآن با لفظ یَا أَیُّهَا النَّاسُF پیام Gکُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً؛ (بقره/ 169) را به گوش مردم میرساند یا میفرماید فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ؛ (عبس/ 24)، همه انسانها را به دقت در غذای خود ـ اعم از غذای جسم یا بنا به قول معصوم7 حتی غذای روح و دانشی که میآموزد ـ فرا میخواند تا انسان به دقت، همه چیز را در غذایی که میخورد، مطالعه کند و ببیند آیا آن چه میخورد با نیاز بدنش مطابقت دارد؟ آیا حلال و حرام خدا و حقوق جامعه در آن رعایت شده برای او نوش است یا نیش، حق است یا ناحق، بد است یا خوب؟
2. بهرهمندی از نعمتهای الهی و ارتباط آن با بهداشت و سلامتی
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا؛ «[اى پیامبر!] بگو: چه کسى زیور الهى را که براى بندگانش پدید آورد، و روزىهاى پاکیزه را، حرام کرده است؟! بگو: «این [ها] در زندگى پست (دنیا)، براى کسانى است که ایمان آوردهاند (اگر چه دیگران نیز از آنها استفاده مىکنند)»؛ (اعراف/ 32).
بهره بردن از نعمتهای خدا که پروردگار یکتا برای استفاده بندگان آفریده است، جایگاه ویژهای در سلامت و رفاه انسان دارد و انسان باید در برابر استفاده از نعمتهای پروردگار شاکر باشد و توانی را که از آن کسب کرده است در جهت نافرمانی او به کار نبرد.
«اقل ما یلزمکم لله ان لا تستعینوا بنعمه علی معاصیه»؛ (نهج البلاغه، ص 330).
این حداقل الزامی است که آدمی در برابر پروردگار دارد و اگر این نعمت را در جای خود و به نفع تکامل معنوی و جسمی خود و دیگران به کار برد، در واقع شکر نعمت را به جای آورده است.
اگر هدف آفرینش، انسان کامل است؛ چنانکه در «لولاک لما خلقت الافلاک» (مجلسی، بحارالانوار، 54، 199) خطاب به رسول اکرم میبینیم، آیا کسی شایستهتر از انسان با ایمان و صالح برای بهره بردن از نعمتهای خدا وجود دارد؟ در این صورت، شایسته است انسان رو به کمال از نعمت ارزنده و ناشناخته سلامت «نعمتان مجهولتان، الصحه و الامان»؛ (گنج حکمت، احادیث منظومه، 196) کاملاً بهره ببرد و نیز از دیگر نعمتها در حدود تعیین شدهاش استفاده کند، زیرا «ان الله تعالی اذا انعم علی عبد نعمه احب ان یری علیه اثرها»؛ (مجلسی، 47، 361) خدا ظاهر شدن آثار نعمتش را بر مؤمن می پسندد.
3. دوستی خدا
مراعات بهداشت و پاکیزگى، باعث جلب دوستى خدا می شود.
... إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ؛ (بقره/222) «... خداوند توبهکاران را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد».
4. رستگاری در روز قیامت
در قرآن کریم پرهیز از آلودگیها، زمینه دستیابى به رستگارى و آسایش روز قیامت معرفی شده است:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ (مائده/ 90) «اى کسانى که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و چوبهاى شرطبندى، فقط پلیدند [و] از کار شیطاناند؛ پس، از آن[ها] دورى کنید، باشد که شما رستگار شوید».
قُل لاَ یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللّهَ یَاأُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ (مائده / 100) «بگو: «پلید و پاکِ [ نیکو ] مساوى نیستند، هر چند فزونى پلید [ها] تو را به شگفتى اندازد؛ پس اى خردمندان! خودتان را از [عذاب] خدا نگه دارید، باشد که شما رستگار شوید».
در این آیه خباثت در مقابل پاکیزگی قرار دارد. با توجه به معنای خباثت و تأکید قرآن بر رعایت تقوی و تفکر اهل نظر و اندیشه، روشن میشود که بهداشت و سلامتی در اسلام فقط در گسترة جسمانی نیست، بلکه روح و روان انسان را نیز شامل میشود.
روشهای تأمین بهداشت و سلامتی اسلام
اول: بخش روانی
تعالیم اسلامی روشهایی برای رویارویی مقابله با ناکامیها و شیوههای سازگاری با سختیها ذکر کردهاند. ما آنها را در سه بخش «روشهای شناختی» «روشهای رفتاری» و «روشهای عاطفی» بررسی میکنیم.
1. روشهای شناختی
دراین روشها که برشناخت فرد نسبت به جهان و زندگی فردی و اجتماعی تأکید میشود، فرد با استفاده از شناختها در پی مقابله با تنیدگیها بر میآید و به کمک توانایی فکری و ذهنی خود، با مشکل برخورد میکند. از جمله روشهای شناختی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
الف) ایمان به خدا: باعث میشود فرد بر موجودی تکیه کند که علم، قدرت و خیر خواهی بینهایت دارد، لذا ترس، دلهره، اضطراب و تزلزل در او ایجاد نمیشود و احساس بینیازی و آرامش به او دست میدهد.
هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ...؛ (فتح/ 4) «او (خدا) کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد...».
ب) بینش فرد نسبت به وقوع سختیها و مشکلات: در تعالیم اسلامی تأکید شده است که طبیعت زندگی، آمیخته با سختیهاست.
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ. (بلد/ 4) «به یقین، انسان را در رنج و مشقت آفریدیم».
اگر انسان وقوع سختیها را اجتنابناپذیر بداند، خود را برای رویارویی با آنها آماده میکند.
ج) توکل به خدا: پشتیبان قدرتمندی برای انسان در حل مشکلات است. اهل توکل ناامید نمیشوند و از انجام تکالیف باز نمیمانند و نگران آینده نیستند، چون در هر صورت به وظیفه عمل میکنند.
... وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...؛ (طلاق/ 3) «و هرکس بر خدا توکّل کند، پس او برایش کافى است».
د) اعتقاد به مقدرات الهی: چنین اعتقادی از مراتب بالای ایمان و مورد تأکید است، چرا که سازگاری فرد را با تبعات حوادث آسانتر میسازد.
قُل لَن یُصِیبَنَا إِلَّا مَاکَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا ...؛ (توبه/ 51) «بگو: جز آن چه خدا بر ما مقرر داشت، به ما نمىرسد؛ او سرپرست ماست؛ و مؤمنان، پس باید تنها بر خدا توکّل کنند».
2. روشهای رفتاری
در روشهای رفتاری، دستورات و توصیههای عملی، از جمله آداب برخورد و رفتار متقابل، مورد نظر است. برخی از این روشها چنین است:
الف) خویشتنداری: آموزههای قرآنی، افراد را در برابر تضادهای اجتماعی و مشکلات، به صبر و عکسالعمل منطقی دعوت میکنند، چون اگر فرد واکنشهای عجولانه و حساب نشده نشان ندهد، دچار استرس کمتری خواهد شد.
ب) تفریحات سالم: فعالیت و کار مداوم، فشار جسمی و روحی بر فرد وارد میآورد، پس باید تفریحات سالمی باشد که به او روحیه و آرامش بخشد، مانند: بازی (یوسف/ 12)، همنشینی، شوخی با دوستان، ورزش، مسافرت سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ... و ... .
ج) ازدواج و روابط خانوادگی: اسلام به ازدواج و روابط خانوادگی بسیار اهمیت میدهد و از تنهایی و گوشهگیری نهی میکند و این گویای تأثیر عمیق دینی، اجتماعی و روانی آن بر فرد است.
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا ...؛ (روم/ 21) «و از نشانههاى او این است که همسرانى از (جنس) خودتان براى شما آفرید، تا بدانها آرامش یابید».
د) حمایت اجتماعی: گستره حمایت اجتماعی در اسلام، از محدوده کوچک خانواده آغاز میشود و خویشاوندان، همسایگان، شهروندان، و حتی به گونهای کل جامعه بشری را در بر میگیرد.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ...؛ (حجرات/ 10) «مؤمنان فقط برادران یکدیگرند».
3. روشهای معنوی ـ عاطفی
در این روشها فرد نوعی ارتباط عاطفی با خدا و اولیای دین برقرار میکند؛ به گونهای که این روابط او را در مواجهه با مشکلات و حل آنها یاری میرساند.
الف) یاد خدا: یکی از اموری است که به انسان آرامش میبخشد.
... أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ (رعد/ 28) «آگاه باشید، که تنها با یاد خدا دلها آرامش مى یابد».
این موضوع باعث ایجاد آرامش در روان و جسم فرد میشود.
... ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ...؛ (زمر/ 23) «... سپس پوستهایشان و دلهایشان به یاد خدا نرم مىشود ...».
در مقابل، دوری از یاد خدا، زندگی را دشوار میسازد، وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً ...؛ (بقره/ 45) «و هر کس از یاد من روى گرداند، پس حتماً زندگى (سخت و) تنگى براى اوست».
ب) دعا: یاری خواستن از قدرت بینهایت خداوند نوعی رابطه بین انسان و پروردگار برقرار میسازد:
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ ...؛ (نمل/ 62) «بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسى که درمانده را، به هنگامى که او را مى خواند، اجابت مى کند و (گرفتارى) بد را برطرف مى سازد».
ج) نماز: راز و نیاز با خدا با آداب مخصوص، به صورت منظم میباشد.
وَاسْتَعِینُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ ...؛ (بقره/ 45) «و به وسیله ى شکیبایى و نماز یارى بجویید».
د) توسل: اتصال به ائمه معصوم و اولیای خدا، برقراری ارتباط با کسانی است که قدرت تصرفی بیش از سایر انسانها در نظام هستی دارند و دارای صفات والای اخلاقی هستند. از همینرو فرد به نیرویی ماورای طبیعی دل میبندد که به طور دو طرفه به فرد توجه و عنایت فراوان دارد، لذا احساس تنهایی و درماندگی نمیکند.
دوم: بخش جسمانی
در بخش جسمانی نیز آیات زیادی داریم که به رعایت و فواید موارد بهداشتی اشاره دارند در این بخش به مهمترین روشها اشاره میشود.
الف) روشهای عام
1. اصل پیشگیری بهتر از درمان
امیر مؤمنان علیه السلام در بیان اهمیت پیشگیری از بیماری فرمود: «لاوقایة امنع من السلامة» (مجلسی، بحارالانوار، 74، 282).
اسلام با بیان قانون کلی «پیشگیری بهتر از درمان است»، همگان را به حفظ سلامتی دعوت میکند تا از بروز بیماری پیشگیری نماید.
توصیههای طبی قرآن گاه در شکل نهی مخاطب از برخی امور است که در حقیقت نقش «پیشگیری» دارد، مانند نهی از پرخوری و اسراف.
2. اصل رعایت اعتدال در امور
قرآن در توصیهای فراگیر، مخاطبان را از «اسراف» برحذر میدارد و میفرماید؛ «اسراف کاران برادران شیطان هستند» اسراف شامل همه گونه زیادهروی در خوردن، خوابیدن، پوشیدن و... میگردد.
آیات قرآن در توصیهای خاصتر انگشت تأکید بر نهی از اسراف در خوردن و آشامیدن میگذارند:
وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَیُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ (اعراف/ 31) «وبخورید و بیاشامید، و [لى] زیادهروى نکنید».
در روایات نیز چنین تأکیداتی دیده میشود، لذا اگر تغذیه از حالت اعتدال خارج شود، برای سلامتی انسان مضّر است؛ البته این مسئله تنها به تغذیه مربوط نیست و شامل تمام فعالیتهای فردی و جمعی می شود.
ب) اصول و قواعد خاص
بخشی از اصول و قواعد اسلامی مورد نظر است که میتواند در موارد و مسائل مربوط به بهداشت روان و سلامتی ارتباطات اجتماعی، از جمله نهاد خانواده، نهادهای مدنی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تأثیرگذار باشد و به تعبیر دیگر این اصول (اصل طهارت، برائت، حلّیت، عسر و حرج، اضطرار و...) میتوانند در بهداشت روابط اجتماعی و حفظ سلامتی جامعه و از بین بردن یا کنترل ذهنیت مسموم و کدورتهای قلبی نسبت به هم از جمله سؤظن، انتقام جویی، جدل، مشاجره و آسیب به خود و دیگران، زیاده روی و تفریط، فقدان آرامش و اضطراب، استرس و تجاوز در حقوق دیگران و موارد دیگری که بیشتر به قلمرو بهداشت روان مربوط میباشد، مؤثر باشد و در مقابل باعث میشود شور نشاط، آرامش، اطمینان خاطر، عزت نفس، تفاهم، اعتدال در امور رضایتمندی، انتظام اجتماعی، حسن روابط و معاشرت و ... در دو قلمرو فردی و جمعی به وجود بیاید.
1. قاعده طهارت
هرگاه دلیل و نشانهاى برحکم واقعى در مسئلهاى وجود نداشته باشد، باید به قواعد عام فقهى یا اصول عملیه و احکام ظاهرى آن رجوع شود. «قاعده طهارت» از قواعد مسلّم فقهى شیعه است و مهمترین سند آن موثقه عمار مى باشد:
«موثقة عمار عن ابى عبدالله علیه السلام فى حدیث، قال: «کل شى نظیف حتى تعلم انه قذر، فاذا علمت فقد قذر، و ما لم تعلم فلیس علیک»؛ (صدوق، من لایحضره الفقیه، 1، 5) «هر چیزى اصولاً پاکیزه است؛ مگر آن که بدانى که نجس است. آنگاه که علم به نجاست آن پیدا کردى، نجس خواهد بود، و تا وقتى علم پیدا نکردهاى، هیچ باکى بر تو نیست».
این قاعده موارد کابردی زیادی در نظام بهداشتی و سلامتی دارد که یک مسلمان میتواند مطابق آن رفتار کند و آن را در رعایت بهداشت فردی، جمعی، محیطی، و تغذیه به کار ببندد.
2. اصالت برائت
برائت یعنی این که ذمّه انسان بدون تکلیف باشد. اصالت برائت هنگامى جارى مىشود که هیچ دلیل و امارهاى بر حکم خاص یا عام آن مورد، موجود نباشد. ادلّه اصالت برائت و مفهوم و موارد به کارگیرى آن درکتب اصول فقه بحث شده است. معروفترین اسناد آن عبارتاند از:
الف) آیه شریفه لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا مَا آتَاهَا ...؛ (طلاق/ 7) «خدا هیچ کس را، جز به آن چه به او داده، تکلیف نمى کند؛ خدا به زودى بعد از دشوارى آسانى قرار خواهد داد».
ب) آیه شریفه وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً؛ (اسراء/ 15) «و (ما) عذاب کننده (ى کسى) نیستیم، تا اینکه فرستاده اى برانگیزیم».
ج) حدیث صحیح کتاب خصال و توحید صدوق:
قال النبى صلی الله علیه و آله سلم : «رفع عن امتی تسعة: الخطاء والنسیان وما اکرهوا علیه و ما لایطیقون وما لا یعلمون وما اضطروا الیه والحسد والطیره والتفکر فی الوسوسه فی الخلق ما لم ینطق بشفتیه»؛ (مجلسی، 2، 274) «پیامبر اکرم فرمود: [تکلیف و مؤاخذه درباره] نه چیز از امت من برداشته شده است: خطا و فراموشى و آنچه برآن اکراه شوند و آنچه را نمىدانند و ...».
3 ـ حکم عقل به قبح مؤاخذه و عقاب بدون بیان: اگر خداوند انسان را به موجب تخلف وى از تکلیفى که به او ابلاغ نشده بود، مؤاخذه و عِقاب کند، عقل انسان آن را قبیح مىداند و خداوند حکیم به دور از انجام هرگونه کار قبیح است. براین اساس، در مورد هر آنچه خداوند حکم و تکلیف درباره آن به ما نرسانده است، آزاد و مجاز خواهیم بود.
انسانها به موجب این اصل از مصونیت و تأمین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کافی برخوردار می شوند.
این اصل نه تنها در مرافعات معمولی، بلکه جایی که عرصه حقوق الله است، کاربرد بسیار دارد. موضوع همغذایى با اهل کتاب، استفاده از ظرفهاى آنان، مصافحه با دستتر با آنان، استفاده از آب نیمخورده آنها، شستوشو یا استحمام با آنان در یک حمام و امثال آن چون ـ طبق فرض ـ هیچ حکمی (حرمت و نجاست یا جواز و طهارت) براى آنها نیامده است، به موجب این چهار دلیل، محکوم به برائت و طهارت خواهند بود.
در مورد مسائل مربوط بهداشت روان و سلامتی ارتباطات اجتماعی از جمله در نهاد خانواده و نهادهای مدنی و اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و به طور کلی هر آن چه انسان یا انسانها در ذهن و روان یا در عمل نسبت به هم احساس تکلیف میکنند ـ که ملازم با پیامدهای بعدی از جمله پیامد حقوقی، ارزشی ارتباطی و انجام امور تکلیفی نسبت به افراد مقابل خواهد بود ـ اگر علم به تکلیف نباشد، اصالت برائت جاری خواهد شد.
به تعبیر دیگر این اصل میتواند در بهداشت روابط اجتماعی و حفظ سلامتی جامعه و از بین بردن ذهنیت مسموم و کدورتهای قلبی نسبت به هم، از جمله سوءظن، انتقام، جدل و موارد دیگری که بیشتر به قلمرو بهداشت روان مربوط میباشد، مؤثر واقع شود.
4. اصالة الحلیة (حلال بودن چیزها)
انسان نسبت به اشیای موجود در خارج هرگونه دخل و تصرفی میتواند بکند؛ مگر در مواردی که دلیل بر منع آن وارد شده باشد. پس هرگاه در حلال یا حرام بودن چیزی شک کردیم و دلیلی نداشتیم، با اجرای اصل حلیت، به حلال بودن آن حکم میکنیم، مثلاً نمیدانیم استعمال دخانیات حرام است یا حلال و دلیلی هم نداریم، با اجرای اصالة الحلیة به حلیت آن حکم میکنیم. اصالة الحلیة مترادف با اصل اباحه است. دلیل این اصل آیات و روایاتی است که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
الف) خداوند در قرآن میفرماید: «او کسی است که تمام آن چه را که روی زمین هست، برای شما خلق کرده است» (بقره/ 29).
این آیه در مقام امتنان است و آن زمانی مفهوم خواهد داشت که نعمتهای الهی از هر جهت حلال باشد؛ مگر موارد استثنایی که با ادله تبیین میشود.
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً؛ (بقره/ 29) «او کسى است که همه آن چه را در زمین است، براى شما آفرید».
ب) در روایات آمده است تمام موارد برتو حلال است؛ مگر آن که به حرمت آن علم پیدا کنی. یا در تمام امور آزادی عمل هست مگر جایی که نهی وارد گردد، و یا آن چه را که خدا حلال کرده است، حلال است و آن چه حرام کرده است، حرام است، اما در مورد آن چه دربارهاش سکوت کرده است، شما را از تکلیف و تعهد نسبت به آن معاف کرده است، آن را به همین صورت بپذیرید. قال الصادق علیه السلام: «کل شی لک حلال حتی تعلم انه حرام» (کلینی، الکافی 5، 304).
5. قاعدة نفی عسر و حرج
یکی از قواعد مهمی که در بهداشت و سلامتی فرد و جامعه و رعایت توان و استعداد افراد تأثیر بسزائی دارد، قاعده عسر و حرج است. حرج در لغت به معنای ضیق، محدودیت، تنگی و در تنگنا قرار گرفتن است. موارد استعمال آن هم به همین معنا است و گاهی به معنای جایی که درختان انبوه باشد و نیز به معنای کلفت و دشواری و گناه به کار میرود.
منظور از این قاعده در فقه و حقوق این است که هرگاه تکلیفی دشوار و مشقتبار باشد، ساقط میشود؛ امّا حد و اندازه دشواری و مشقت که موجب سقوط تکلیف میشود، چقدر است؟ قدر مسلّم این است که باید اقتصار نمود بر حد و اندازه و تعریف عسر و حرج شدید که تحمل آن عادتاً سخت دشوار باشد. با توجه به این معنا و این فتاوا برخی در بیان حد و اندازه و تعریف عسر و حرج نوشتهاند: عسر و حرج آن است که مستلزم مشقت شدیدی باشد که مردم عادتاً آن را تحمل نمیکنند.
6. قاعده لاضرر و لاضرار و اضطرار
اضطرار به معنای احتیاج، ناچاری، ناگزیری و درماندگی است، یعنی آن چه که نمیتوان تحمل کرد. در اضطرار حکم موضوع از مکلف رفع میشود. در حقوق نیز حکم موضوع و مجازاتش ساقط می شود.
با توجه به این که در اسلام ضرر رساندن به خود و دیگران نهی شده است، به مسلمانان اجازه داده نمیشود در محیط زندگی آلودگی ایجاد کنند و خود در برابر ضروریات بهداشت فردی و در محیط اجتماعی بیاعتنا باقی بمانند، لذا بار عظیمی از دشواریهای جامعه را در تأمین بهداشت عمومی برمیدارد. اگر در تنگنای مشکلات، اتخاذ شیوههای اضطراری برای حفظ جان مسلمانان ضرورت پیدا کند، جامعه اسلامی بر اساس رهنمودهای قرآنی راه خروج از اضطرار را خواهد یافت، مانند:
الف) مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ؛ (حج/ 78) «او شما را برگزید و در دین (اسلام) بر شما هیچ تنگنایى قرار نداد».
ب) یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ (بقره/ 185) «پس تعدادى از روزهاى دیگر (روزه بدارد). خدا آسانىِ شما را مى خواهد، و دشوارىِ شما را نمى خواهد».
ج) فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ؛ (بقره/ 173) «و [لى] کسى که ناچار شود، در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد، پس گناهى بر او نیست».
د) إِلَّا مَااضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ؛ (انعام/ 119) «مگر آن چه را که به (خوردن) آن ناچار شدید (که در این صورت حرام نیست)».
هـ) حدیث نبوی: «ما من شیی حرمه الله الا وقداحله لمن اضطر الیه»، (مجلسی، 2، 272).
ابعاد نظام بهداشت و سلامتی در اسلام
انسان (مادی معنوی) قرآن به هر دو بعد توجه دارد و میخواهد هر دو را شفا دهد. با همین نگاه آیات مرتبط با پزشکی و بهداشت را میتوان در دو دسته کلی (جسمانی و روحانی) تقسیم کرد و برای مثال به ابعاد روان، خانوادگی، جنسی، اقتصادی، اجتماعی، تغذیه، کار، محیط زیست، اماکن عمومی، آبها، بانوان، طهارت و پاکیرگی از انواع نجاستها و ... اشاره کرد.
1. بهداشت تغذیه
الف) استفاده از نعمتهاى پاکیزه، سالم و سازگار با طبع
یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ (بقره/ 168) «اى مردم! از آن چه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى مکنید؛ که او، دشمنى آشکار براى شماست».
ب) حکم به حلال بودن چیزهاى پاکیزه و سالم و سازگار با طبع انسان و تحریم ناپاکها، از وظایف پیامبر
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ ...؛ (اعراف/ 157) «کسانى که از فرستاده (خدا)، پیامبر درسنخوانده، پیروى مىکنند؛ آن (پیامبرى) که (صفات) او را نزدشان در تورات و انجیل نوشته مىیابند؛ در حالى که آنان را به [کار] پسندیده فرمان مىدهد، و آنان را از [کار] ناپسند منع مىکند و برایشان [خوارکىهاى ]پاکیزه را حلال مىشمرد و پلیدىها را بر آنان حرام مىکند...».
پ) زیادهروى در خوردنیها (پرخورى) و آشامیدنیها، زمینه غضب خداوند
کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلاَ تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی ...؛ (طه/ 81) «(و گفتیم:) از پاکیزهها (از) آن چه به شما روزى دادهایم، بخورید و در (مورد) آن طغیان نکنید؛ که خشم من بر شما روا مى شود».
ت) حرمت خوردن هر چیز کثیف و ناسازگار با طبع
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی ... وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ ...؛ (اعراف/ 157) «کسانى که از فرستاده ى (خدا)، پیامبر درسنخوانده، پیروى مى کنند؛ آن (پیامبرى) که (صفات) او را نزدشان در تورات و انجیل نوشته مى یابند؛ در حالى که آنان را به [ کار ]پسندیده فرمان مى دهد، و آنان را از [کار] ناپسند منع مى کند و برایشان [خوارکى هاى ]پاکیزه را حلال می شمرد و پلیدى ها را بر آنان حرام مى کند».
ث) مردار، خون و گوشت خوک از غذاهاى ناپاک و غیرسالم و مضرّ به سلامت و بهداشت بدن
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ ...؛ (بقره/ 173) «[خدا] تنها (خوردن) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه [به هنگام سربریدن، نام] غیر خدا بر آن بانگ زده شده را بر شما حرام کرده است؛ و[لى] کسى که ناچار شود، در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد، پس گناهى بر او نیست؛ [چرا ]که خدا بسیار آمرزنده ى مهرورز است.».
ج) شیر، نوشیدنى سالم و گوارا
وَإِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُم مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَناً خَالِصاً سَائِغاً لِلشَّارِبِینَ؛ (نحل/ 66) «و قطعاً، در (وجود) دامها، براى شما عبرتى است، از آنچه در شکم آنهاست؛ از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیرى خالص به شما مىنوشانیم که براى نوشندگان گواراست».
چ) میوه درختان خرما و انگور، از مفیدترین و سالمترین غذاها
وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَرِزْقاً حَسَناً ... (همان/ 67) «و از محصولات درختان خرما و انگورها، [شراب] مستى بخش و روزى نیکو از آن مى گیرید».
ح) عسل طبیعى، از نوشیدنیهاى سالم و شفا بخش
ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلَاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ...؛ (نحل/ 69) «سپس از همه محصولات بخور و راههاى پروردگارت را فروتنانه بپیما. از شکمهایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مىآید که رنگهایش متفاوت است [و] در آن براى مردم درمانى است».
د) بهتر بودن شیر مادر براى تغذیه فرزند، نسبت به شیر دیگر زنان و تغذیههاى دیگر
وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ... وَإِنْ أَرَدْتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوا أَوْلاَدَکُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ...؛ (بقره/ 233) «و مادران فرزندانشان را دو سال کامل شیر مىدهند. (این) براى کسى است که بخواهد [دوران] شیر دادن را به اتمام رساند و بر کسی که نوزاد برایش متولّد شده، لازم است خوراک آن (مادر)ان و پوشاک آنان به طور پسندیده [در دوران شیر دادن فراهم آورد]. هیچ کس، جز به اندازهى توانایىاش، تکلیف نمىشود. هیچ مادرى به واسطه فرزندش ضررنبیند (و به او زیان نرساند)؛ و نه کسى که فرزند برایش متولد شده به واسطه فرزندش (ضرر ببیند و به او زیان رساند) و بر وارث مانند این (احکام، واجب) است. و اگر آن دو، با رضایت و مشورت یک دیگر، بخواهند [کودک را زودتر] از شیر باز گیرند، پس هیچ گناهى بر آن دو نیست».
2. بهداشت و سلامتی فردی
الف) ضرورت پاک نگاه داشتن لباس و تطهیر آن از آلودگى
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ؛ (مدثر/ 4) «و لباست را پاک کن».
ب) مطلوبیّت شستشوى بدن، با آب خنک و قابل شرب
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ؛ (مائده/ 6) «(به او گفتیم:) پاى خود را (بر زمین) بکوب؛ این (چشمه) آبى سرد و نوشیدنى است».
پ) لزوم کسب طهارت، براى مسّ قرآن
لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛ (واقعه/ 79) «که جز پاکان با آن تماس نمى گیرند».
ت) لزوم غسل جنابت و تطهیر بدن
... وَإِن کُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا ... وَلکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ ...؛ (مائده/ 6) «و اگر جُنُب هستید، پس (با غسل کردن، خود را) پاک کنید؛ و اگر بیمارید، یا در مسافرت [و =] یا یکى از شما، از مکان پستِ (دستشویى) آمد، یا با زنان تماس (جنسى) داشتید و آبى (براى وضو یا غسل) نیافتید، پس بر زمینِ پاکِ [نیکو] تیمّم کنید و از آن بر چهرهها و دستهایتان بکشید».
ت) رعایت نکردن پاکیزگى و بهداشت، ظلم و ضرر بر نفس
وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوى کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ؛ (بقره/ 57) «و ابرها را بر شما سایهگستر کردیم؛ و خوراکى [عسلمانند] و مرغان [بلدرچین گونه] را بر شما فرو فرستادیم؛ (و گفتیم:) از [خوراکىهاى] پاکیزه (از) آن چه به شما روزى دادهایم، بخورید؛ و [لى آنان با ناسپاسى خود] بر ما ستم نکردند، بلکه همواره بر خودشان ستم مى نمودند».
ج) پاکیزه شدن اهل ایمان، هدف از تشریع غسل جنابت و وضو
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ وَإِن کُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا... مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِنْ حَرَجٍ وَلکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ ...؛ (مائده/ 6) «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که براى نماز برمىخیزید، پس چهرههایتان و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سرهایتان و پاهایتان را تا دو مَفْصل [یا برآمدگى روى پاها] مسح کنید؛ و اگر جُنُب هستید، پس (با غسل کردن، خود را) پاک کنید؛ و اگر بیمارید، یا در مسافرت [و =] یا یکى از شما، از مکان پستِ (دستشویى) آمد، یا با زنان تماس (جنسى) داشتید و آبى (براى وضو یا غسل) نیافتید، پس بر زمینِ پاکِ [نیکو] تیمّم کنید و از آن، بر چهرهها و دستهایتان بکشید. خدا نمىخواهد بر شما هیچ تنگ بگیرد، ولی مىخواهد شما را پاک سازد».
چ) محبوب بودن افراد پاکیزه و تمیز، در درگاه خداوند
... إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ؛ (بقره/ 222) «خدا، توبهکاران را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد».
3. بهداشت و سلامتی محیط و جامعه
الف) ضرورت دفن و خاکسپارى مردگان، به منظور حفظ سلامت و بهداشت محیط و جامعه
فَبَعَثَ اللّهُ غُرَاباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یَاوَیْلَتَى أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ؛ (مائده/ 31) «و خدا زاغى را برانگیخت که در زمین جستوجو (و کند و کاو) کند، تا به او نشان دهد که چگونه [جسد] بد [بوى] برادرش را پنهان کند. [قابیل] گفت: «اى واى بر من! آیا عاجزم از اینکه مثل این زاغ باشم و [جسد] بد [بوى] برادرم را پنهان کنم؟!» و (سرانجام) از پشیمانان گردید».
ب) پاکیزگى و بهداشت برخى خاکها
... فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَفُوّاً غَفُوراً؛ (نساء/ 63) «... و آبى (براى وضو یا غسل) نیافتید، پس بر زمین پاکِ (نیکو) تیمّم کنید و بر چهرههایتان و دستهایتان بکشید؛ به راستى خدا، بسیار بخشنده [و ]بسیار آمرزنده است».
پ) پاکیزگى و بهداشت شهر سبأ، نعمتى از طرف خداوند
لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَشِمالٍ کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ؛ (سبا/ 15) «به یقین، براى (مردم) سَبأ، در محل سکونتشان، نشانهاى (از قدرت خدا) بود: دو باغستان از راست و چپ، (و به آنان گفتیم:) از روزىِ پروردگارتان بخورید و سپاس او را بهجا آورید؛ (این) شهرى پاکیزه و پروردگارى بسیار آمرزنده است».
ت) لزوم پاکیزه نگاه داشتن خانه خدا، از هر آلودگى
... وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ (بقره/ 125) «و (گفتیم) از مقام ابراهیم، نمازخانهاى (براى خود) برگزینید؛ و با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که: خانه مرا، براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگانِ سجدهگر، پاک و پاکیزه کنید».
ث) لزوم تطهیر بدن، براى ورود به مسجدالحرام جهت طواف
ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ؛ (حج/ 29) «سپس، باید آلودگىهایشان را برطرف سازند؛ و باید به نذرهایشان وفا کنند؛ و باید بر خانه باستانى (= کعبه) طواف نمایند».
ج) تأثیر آب، در زدودن آلودگیها از بدن
إِذْ یُغْشِّیکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُم مِنَ السَّماءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُم بِهِ وَیُذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ ...؛ (انفال/ 11) «(به یاد آورید) هنگامى را که [خدا] خواب سبک آرام بخشى را که از جانب او بود، بر شما پوشانید (و مسلط ساخت) و آبى را از آسمان برایتان فرو فرستاد تا شما را بدان پاک سازد و (پلیدى) اضطرابآور شیطان را از شما بزداید».
4. بهداشت و سلامتی جنسی
الف) لزوم خوددارى از مقاربت با همسران، در دوره قاعدگى آنان
وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ المَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ؛ (بقره/ 222) «و از تو، درباره عادت ماهانهى [زنان] مىپرسند؛ بگو: آن رنجى است؛ از این رو، در عادت ماهانه از زنان کنارهگیرى کنید و با آنان نزدیکى ننمایید، تا پاک شوند. و هنگامى که پاک شدند، پس از جایى که خدا به شما فرمان داده، به آنان [در ]آیید؛ که خدا، توبه کاران را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد».
ب) لزوم رعایت بهداشت در آمیزش
... فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ ...؛ (همان) «و از تو، در بارهى عادت ماهانهى [زنان] مىپرسند؛ بگو: آن رنجى است؛ از این رو، در عادت ماهانه از زنان کنارهگیرى کنید و با آنان نزدیکى ننمایید، تا پاک شوند. و هنگامى که پاک شدند، پس از جایى که خدا به شما فرمان داده، به آنان [در ]آیید».
5. بهداشت و سلامتی روان
بهداشت روانی عبارت است از آگاهی به عوامل معنوی و مادی و انگیزههایی که سلامت فکر و وضع مثبت و اعتدال رفتار و کردار را سبب میشود که بدان وسیله، ساز و کار با ارزشی در مورد تحرک و پشرفت معنوی و مادی انسانها در همه زمینهها فراهم میآید» (صانعی مهدی، بهداشت روان در اسلام، 22).
با کمی دقت در آموزههای قرآنی میتوان به دست آورد که آیات زیادی به همراه توصیهها و روایات ائمه اطهار بر این معنا تأکید دارند و مردم را به رعایت بهداشت روان تشویق و ترغیب میکنند.
این آیات و توصیه ها بیشتر انسان را به حفظ آرامش، حسن ظن، اطمینان و یقین، تواضع و فروتنی، همدلی و همیاری، عزت نفس و قوت قلب و ... میکشانند و از مواردی مثل سوءظن، تهمت، غیبت، احساس حقارت، اضطراب، استرس بدبینی و بی اعتمادی ... بر حذر میدارند. برای نمونه چند مورد از این آیات را که به عوامل دخیل در بهداشت روانی اشاره دارند، ذکر میکنیم.
الف) داشتن توکل، امیدوار بودن به پروردگار متعال
وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ؛ (ابراهیم/ 14) «و حتماً شما را بعد از آنان در زمین سکونت خواهیم داد؛ این براى کسى است که از جایگاه (داورى) من ترس داشته باشد و از تهدید [من] بترسد».
ب) حرمت غیبت کردن
وَلاَ یَغْتَب بَعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ؛ (حجرات/ 12) «و برخى از شما برخى [دیگر] را غیبت نکند. آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادرش را در حالى که مرده است، بخورد؟! پس آن را ناخوش مىدارید؛ و خودتان را از [عذاب] خدا حفظ کنید، که خدا بسیار توبهپذیر [و] مهرورز است».
پ) دوری از سوءظن
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ (همان) «اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید؛ [چرا] که برخى از گمانها گناه است».
ت) داشتن صبر و دوری از تنازع
وَأَطِیعُوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَتَنَازَعُوافَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ (انفال/ 46) «و از خدا و فرستادهاش اطاعت کنید و با هم دیگر کشمکش نکنید که سست مىشوید و مهابت شما از بین مىرود؛ و شکیبایى کنید [چرا] که خدا با شکیبایان است».
ث) اذیت نکردن و بهتان و تهمت نبستن
وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً؛ (احزاب/ 58) «و کسانى که مردان با ایمان و زنان با ایمان را بدون آنکه چیز (بد)ى کسب کرده باشند، آزار مىدهند، به یقین، [بارِ] تهمت و گناه آشکارى بردوش گرفته اند».
ج) تزکیه نفس داشتن
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا؛ (شمس/ 6) «سوگند به نفس و آنکه آن را مرتب ساخت * و بد کارىاش و پارسایىاش را به او الهام کرد! * که به یقین، کسى که آن را [پاک کرد و] رشد داد، رستگار (و پیروز) شد».
چ) نفس مطمئنه
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةًF؛ (فجر/ 27) «اى جان آرام یافته! * به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى که (تو از او) خشنودى [و] مورد رضایت (او) هستى».
ح) توجه به این که هر عملی نتیجهاش به خودمان برمیگردد
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا؛ (آلعمران/ 8) «او کسى است که بر تو، [این] کتاب را فرو فرستاد که قسمتى از آن آیات «محکم»اند، که آنها اساس این کتاب هستند».
د) توجه به حضور خداوند متعال
... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ (انفال/ 24) «هنگامى که شما را به سوى چیزى فرا مىخواند که شما را حیات مىبخشد؛ و بدانید که خدا میان مرد و دلش حایل مىشود».