در حقیقت بیماری ایدز به عنوان یک پدیده اجتماعی و نه فقط بیماری بدنی، در کشور ما نیز داستان مشابهی با داستان شروع آن در آمریکا و کشورهای اروپایی دارد.
در دهه هشتاد همزمان با رسانه ای شدن این بیماری بسیاری از محافل پزشکی درست همگام با افکار عمومی این بیماری را با همجنس بازی و همجنس بازان در ارتباط دانستند. و کار به جایی رسید که در برخی از محافل علمی نیز عقایدی ایجاد شد که این بیماری یک عذاب الهی برای کسانی است که روابط جنسی غیر معمول دارند و بر خلاف آموزه های مذهبی همجنس خواه هستند.
در همین سالها مرگ راک هودسن هنرپیشه پرطرفدار هالیوود و سمبل جذابیتهای مردانه بر اثر (بیماری همجنس بازان) جهان را در شوک فرو برد.
در حقیقت ماهیت اجتماعی ایدز باعث شد که جامعه پزشکی به جای کشف ویروس ایدز که مرد و زن نمیشناسد به منکوب کردن همجنس گرایی بپردازد . بعدها که مشخص شد که مردان و زنان به یک اندازه در معرض این ویروسند این نگرانی به بخش عظیمتری از مردم تسری یافت و بسیاری از افراد در آمریکا و اروپا فهمیدند که باید کلاً در مورد بی بند و باریهای جنسی تجدید نظر کنند.
فرد مبتلا به ایدز، یک غول ترسناک و خطرناک نیست که همه باید از آن دوری جویند. فرد مبتلا به ایدز یک بیمار است که باید برای درمان او تلاش کرد لذا اگر در مدارس فردی ناقل این بیماری است باید مثل سایرین با او رفتار شود. ضمن اینکه شاید باید مربیان آموزشی توجه بیشتری به آن فرد مبتلا داشته باشند
در حقیقت یک دهه طول کشید که پدیده اجتماعی ایدز با برخورد واقعگرایانه جامعه غربی مواجه شود و تا حدی برسد که امروزه بیشتر مشکل آسیا و آفریقا باشد تا اروپا و آمریکا.
اما داستان مشابه ایدز در جامعه ما این است که برخورد بخش رسمی جامعه ما با ایدز نظیر جامعه پزشکی غرب برخوردی توأم با اشتباه بوده است با این تفاوت که جامعه پزشکی غرب در باره این بیماری دچار نا آگاهی بود اما ما آگاهانه اشاعه ایدز را در جامعه مان به زندانها و معتادین تزریقی محدود دانستیم.
شاید بیشتر از 4 یا 5سال نیست که صحبتها از ورود موج سوم ایدز به کشور مطرح میشود . موج سوم که همانا رفتارهای جنسی بی بند و بار است عامل ایجاد ایدز در کشور است .
این موج توسط مسئولان وزارت بهداشت تایید شده است و مقامات انتظامی نیز ضمن تایید موضوع خواهان آن شدند که تابوها در مورد صحبت درباره آمار مبتلایان شکسته شود.
این در حالیست که خانوادهها، آموزش و پرورش دانشگاهها و بالاخره بیمارستانها و زندانها باید برنامه مدونی برای آگاهی بخشی جوانان داشته باشد.اگر جامعه ای برای ارتباطات جنسی خلاف عرف برنامه ای برای سنجش و محاسبه نداشته باشد لاجرم توسط سونامی ایدز غافلگیر خواهد شد.
به نظر میرسد که مدارس در زمینه پیشگیری از ایدز نقش پررنگی داشته و اگر بتوان در این خصوص فعالیتهایی را از طریق نظام آموزش و پرورش انجام داد، یقیناً میتوان امیدوار بود که در آیندهای نزدیک آمار ایدز در ایران کنترل شود
اولین گام مهم پیشگیری، آگاهی بخشی در مدارس است حال با توجه به اینکه در دنیا بر این موضوع تأکید میشود که باید آموزش و پیشگیری را بر درمان اولویت داد، لازم است در این زمینه اقداماتی اساسی و پایهای انجام شود. به نظر میرسد که مدارس در زمینه پیشگیری از ایدز نقش پررنگی داشته و اگر بتوان در این خصوص فعالیتهایی را از طریق نظام آموزش و پرورش انجام داد، یقیناً میتوان امیدوار بود که در آیندهای نزدیک آمار ایدز در ایران کنترل شود. هر چند که تاکنون نظام آموزش و پرورش ایران در این زمینه اقدامات اساسی و پایه ای انجام نداده و بسیار منفعل عمل کرده و تنها چیزی که در این سالها بیشتر مورد توجه قرار گرفته، این است که هر سال همزمان با روز جهانی مقابله با ایدز، یک سری برنامهها و اقدامات معمولی و مرسوم صورت میگیرد و همه چیز از فردای آن روز به فراموشی سپرده میشود.
اولین کاری که میتوان انجام داد این است که همه مدارس به طور یکپارچه باید تبلیغات و اطلاعرسانی را در سطح گسترده در مدارس انجام دهند. بنابراین میتوان با تعبیه تابلوها و اعلانات ساده به در و دیوار کلاسها و حیاط و مسیرهای پرتردد برای بچهها این موضوع را تشریح نمود.
یکی از مشکلات آموزش ایدز در مدارس این است که برخی از معلمین و مربیان آموزشی، عموماً ایدز را به عنوان یک تابو عنوان میکنند. برای مقابله با این تفکر باید در این زمینه کلاسهای توجیهی و دروس آموزش ضمن خدمت برای مربیان و مسئولین آموزشی تشکیل داد و از طریق این کلاسها این قشر تلاشگر و نقشآفرین را با مبانی این بیماری آشنا کرده تا آنها بدانند که در زمینه آموزش چه نقش و مسئولیت پر رنگی دارند.
باید بین مدارس و مراکز درمانی و بیمارستانی که در زمینه ایدز فعالیت میکنند ارتباط نزدیکی برقرار شود. حتی میتوان نمایندگان دائمی از این مراکز در مدارس منصوب کرد تا آنها با ایجاد تعامل با اولیای مدرسه و دانش آموزان، این ارتباط ارگانیک را تقویت و بهبود بخشند. حتی بهتر است جلسههای آموزشی با کمک پزشکان، کارشناسان و محققینی که در این زمینه در کلینیکها و مراکز درمانی کار میکنند، برگزار کرد تا مدارس بیشتر و عمیقتر با این بیماری آشنا شوند.
باید درسی و یا کتابی تحت عنوان ایدز به طور مستقل تعریف کرد و از طریق این درس و یا کتاب دانش آموزان با این بیماری از لحاظ ذهنی، ادراکی و حسی آشنایی کامل پیدا کنند.
باید در جلسه های انجمنهای اولیا و مربیان بخشی از زمان جلسه را به بحث در مورد ایدز اختصاص داد چرا که خانوادهها در کنار اولیا مدرسه میتوانند به عنوان دو ستون اصلی، آموزشهای متناسب با سن کودکان و نوجوانان را به آنان منتقل کنند. اگر مدرسه بدون خانوادهها در این زمینه تلاش کند، شاید نتایج چندان مطلوب و مثمر ثمر نباشد.
اما داستان مشابه ایدز در جامعه ما این است که برخورد بخش رسمی جامعه ما با ایدز نظیر جامعه پزشکی غرب برخوردی توأم با اشتباه بوده است با این تفاوت که جامعه پزشکی غرب در باره این بیماری دچار نا آگاهی بود اما ما آگاهانه اشاعه ایدز را در جامعه مان به زندانها و معتادین تزریقی محدود دانستیم.
تهیه و تدوین فیلمهای آموزشی، سی دیها و کلیپهای کوتاه و جذاب یکی از راههای مهم و اساسی برانگیختن ذهنها و توجه دانش آموزان به حساسیت این بیماری است. با توجه به اینکه در سالهای اخیر اپیدمی ایدز بیشتر از طریق ارتباطات جنسی منتقل شده است، برای کنترل و پیشگیری باید ارتباط جنسی نا سالم را برای دانش آموزان بدون هیچگونه رودربایستی یا احساس شرم مطرح کرده و پایه ای برای شناخت عمیقتر آنها را فراهم کرد.
شعار امروز مبارزه با ایدز این است که نوجوانان و جوانان باید در شناخت و مراقبت از خود توانمند شده به طوری که بتوانند در جامعه از خود مراقبت کرده و بین رفتارهای طبیعی و غیرطبیعی که پایه سلامت جنسی است، تمایز قائل شوند. این گفتار بدین معنی است که فرزندان ما باید با آگاهی کامل در زمینه مسائل جنسی در جامعه رشد کنند. حال با توجه به اینکه با صلاحیتترین افراد در زمینه ایجاد شناخت و آگاهی، والدین و معلمها و مربیان آموزشی هستند باید بدون هیچ ترس و واهمه ای و با شجاعت این مسائل را به نوجوانان و جوانان آموزش داده تا آنها در برابر خطرات مصون بمانند چون تحقیقات نشان میدهد که علت اینکه بیشتر نوجوانان و جوانان دچار ایدز شدهاند عدم آگاهی و شناخت از این موضوع بوده است. لذا لازم است هم اعتماد به نفس تسلیم نشدن در برابر وسوسهها و هم آگاهیها را در برخورد اصولی با ایدز آموزش داد.
برگزاری مراسمی برای ایدز میتواند در این زمینه راهکار مۆثری باشد مثلاً میتوان با گردهمایی در یک پارک یا مراکز تفریحی این موضوع را به گفتوگو گذاشت. در کارناوالها میتوان ضمن شادی و سرور، با اجرای نمایش، نمایشگاه نقاشی با موضوع ایدز (HIV) ذهنها را با این بیماری مأنوس ساخت.
یکی از نکاتی که در این زمینه باید به آن توجه کرد این است که فرد مبتلا به ایدز، یک غول ترسناک و خطرناک نیست که همه باید از آن دوری جویند. فرد مبتلا به ایدز یک بیمار است که باید برای درمان او تلاش کرد لذا اگر در مدارس فردی ناقل این بیماری است باید مثل سایرین با او رفتار شود. ضمن اینکه شاید باید مربیان آموزشی توجه بیشتری به آن فرد مبتلا داشته باشند.
اقدام آخر این است که باید اتاقهای فکر و هم اندیشی و گفتوگو در مدارس ایجاد شود تا دانش آموزان به همراه پدر و مادران و مربیان آموزشی در راستای مبارزه با گسترش این بیماری در این گروهها فعالیت کنند. در واقع با تشویق آنها به حضور در چنین محیطهایی میتوان امیدوار بود که در آینده آمار رشد ایدز در کشور به طور قابل توجه و اساسی کنترل شود.