مـتـفـرقـه آهـن زمـان وجود چیزهای نامرئی تشخیص درون منافـقـیـن


 

 

4ـــ وقـتی دمای حرارت بالای دومیلیارد می رسد اتمهای اکسیژن بهم فشرده تر ذوب می شـونـد و به سیلیکـون و گـوگـرد تبدیل می شوند. این عـناصر بوسـیـلـه قـشرهای عـناصر متحد الـمرکز اکسیژن، نئون، کـربن، هـلـیـوم و هیدروژن احاطه شده اند.

5ــ فـشـار نـاشـی از اضـمـحـلال هـسته ای دمای حرارت را بالای 3 میلیارد درجه بالا می برد و در مرکزِ فـشـرده شـده، سیـلـیکون و گوگرد را به کره ای از آهـن تـبدیل می کند که تـقـریباً 1.44 جـرم خـورشـیـد می شود. به دلـیل ساختمان هسته ای آهن که اجازه نمی دهـد اتـمـهـا ذوب و مـضـمـحل شوند و عنصر سنگین تری درست شوند، این آخرین واکنش است که می تواند در مرکز ستاره رخ بدهد.

6ـــ وقتی امـتـزاج در داخـلی تـریـن بخـشـهای ستاره تمام می شود آخرین مرحله جاذبه (جذب) آغـاز می شود. هـسـتـه آهـن در مرکز سـتاره  خــود را با سرعتی معادل 70000 کـیـلـومـتـر در ثانیه جمع می کند. درجه حرارت تا صد میلیارد درجه بالا می رود. هـسته های آهن چنان بهم فشرده می شوند که در هم مضمحل می شوند. این گـرمـای تـصــور نکـردنی انـدازه هـای بـسیار زیادی از نوترون تـولید می کند که فعلاً در وسط ستاره محصور هستند. ماده در این حرارت به آخریـن حـد تـراکـم خـود رسـیده و بیش از این نمی تواند فشرده بشود. نیروی دفع میان هسته ها بیشتر از نیروی جاذبه می شود.

7ـــ پس زنی از جانب مرکز سـتاره، ماده را از مرکز ستـاره در موج انفجار پرتاب می کند. در پرت سازی آنرا از میان قشر سیلیکون سرازیر می کند که آنرا گرم کرده و بخشی از هـسته هـای آنرا مضمحل می کند و ایزوتوپهای رادیواکتیوی نیکل و عناصر سنگـیـن تر دیـگـری را درسـت می کند. موج انـفـجـار در حینی که به بیرون سفر می کند به درست کردن عناصر جدید دیگری ادامه می دهد. ستاره منفجر می شود و در فضا پخش می شود.

به این ترتیب آهـن در ستاره هـا و در حرارت بالای 3 مـیـلـیارد درجه تـولید می شود و با انفجار ستاره در هستی پراکنده می شود. و به این ترتیب نیز آهـن از آسـمان به زمـیـن نازل شده است.

آهـن بیش از یک سـوم از مـواد زمین را تشکیل می دهد.  بیش از 99 درصد آن در درون زمین است. بمیزانیکه از مرکز زمین رو بـطـرف سـطح می آیـیم درصـد آن کـم و کـمـتـر می شـود. آهـن مـوجـود در قشر خارجی زمین حدوداً 5 یا 6 دهم درصد کل آهن زمین است.

2ــ نیروی موجود در آهن فوق العاده زیاد است:

چنانکه آیه مطرح کرده "نـیـروی مـوجـود در آهـن فوق العاده زیاد" است. برای درست کردن یک ذره آهن نـیـروئـی بیش از چهار برابر نیروی موجود در منظومه شمسی" مورد نیاز است.

3ــ انسان از آهن بهره وری دارد:

هموگلـوبین در خـون انـسـان و خـیـلی از حیوانات دارای آهن است. همینطور ماده سبز در اکثر گیاهان دارای آهن است. و بدون آهـن حیات نیز نمی توانست بوجود بیاید.

ادامه مطلب ...

اقـوام قوم لوط


 نقاشیها و جسدهای سنگی بدست آمده از زیر زمین همه نشان می دهند که فرهنگ و مناسبات مردم مسائل جنسی و هم جنس گرائی بوده است.

در این تصویر ماهواره ای منطقه جغرافیائی دریای مرده که با فلش نشان داده شده می بینیم و شهرِ سدومِ قومِ لوط در آن قرار داشته است.

 مطالعات زمین شناسی می گوید که زمین در منطقه مزبور بر اثر فشارهای آتش فشانی در یک گسل (شکاف لایه های زمین) نشست کرده است. قله های منطقه دهانه های آتش فشان دارند، منطقه دارای گدازه های آتشفشانی سرد شده بر سطح لایه های سنگهای رسوبی و آهکی است. و نشانده این هستند که در آن منطقه زلزله رخ داده و آتشفشان از 3 نقطه مواد آتشفشانی را بر روی شهر ریخته بوده و شهر را دفن کرده است. همینطور در محل شهر سدوم یک شیب درازی وجود دارد که ناشی از فرو ریختن مواد ناشی از زلزله بوده است. بقایا و شواهد جغرافیائی گفته های قرآن در مورد قوم لوط را تآیید علمی میکند.

ادامه مطلب ...

شب و روز روشنائی شب در گذشته

«خدا شب و روز را جابجا می کند. در این رابطه برای اندیشمندان نکته آموزشی وجود دارد»! 

نکته آیه: جابجا شدن شب و روز نکته آموزشی دارد:

پیش از این دیدیم که جابجا شدن شب و روز نتیجه نحوه قـرار گرفتن محور زمین نسبت به خورشید است. طوریکه اگر در وضعیت فعلی خود نمی بود همه جای زمین شب و روز بخود نمی دید (هـر چند زمین بدور خود نیز می چرخید). و استناد به جابجائی شب و روز (یعنی: شب و روز شدن مرتب و منظم) به این معنی است که شب و روز ناشی از گردش خورشید بدور زمین نیست (چنانکه در گذشته چنین گمان می رفت)، بلکه عوامل حساب شده دیگری دارد که راجع به آن صحبت کردیم.

"گردش شب و روز" یکی از مواردی است که قـرآن بارهـا آن را تکرار کرده و "حساب و کتاب داشتن هستی و بودن خالق" را با آن استناد می کند. که این ادعا ادعای بجا و منطقی است. وضعیت محور زمین و شب و روز شدن در وضعیت کنونی خود، بهترین وضعیت ممکن از میان سایر وضعیتهای احتمالی دیگر آن است.

« شب روز را می پوشاند در حالیکه با سرعت فوق العاده زیادی پیوسته آنرا دنبال می کند»!

نکته آیه: شب با سرعت فوق العاده زیادی پیوسته روز را دنبال می کند:

شب با سرعـتی تـقـریباً معادل 1669 کـیـلـومـتر در ساعـت در خـط استوا پیوسته روز را دنبال می کند و آنرا می پوشاند.

 

ادامه مطلب ...

مراحل شکل گیری ابر و بارش باران و تگرگ


 

ابـر ــ بـاران ــ تگـرگ - آب

مراحل شکل گیری ابر و بارش باران و تگرگ

«آیا نمی بینی خدا ابرها را برای جمع و مرتب شدن می چرخاند، بعد آنها را با هم مألوف می کند، بعد آنها را روی هم انباشته می کند، و بعد می بینی که از میان امتداد آنها قطره بیرون می آید. و از ابرهای کوه مانند که ریزه های یخ دارند نیز با چرخاندن آنها تگرگ نازل میکند و آنها را بر سر هر که بخواهد می ریزد و هر که را نخواهد نمی ریزد. برق آن نزدیک است دیدگانها را بگیرد».

نکات آیه: 1ــ ابرها برای برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند. 2ـــ ابرها مألوف می شوند. 3ـــ ابرها روی هم متراکم می شوند. 4ـــ  قطره از خلال امتداد ابـر (از امتداد تراکم ابر) می ریزد. 5ـــ ابرهای کوه مانند وجـود دارد. 6ـــ در ابرهای کوه مانند ریزه های یخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکیل می شود. 7ـــ  برق تگرگ نزدیک به گرفتن چشم است.

1ــ ابرها برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند:

این تصاویر با ماهواره در طی 11 روز گرفـتـه شده. چنانکه در تصویرها می بـیـنـیـم گـردبـادها ابرها را می چرخانند و گرداب ابری شکل می گیرد و ابرها را جمع می کند.  قطر این ابر حدوداً 200 کیلومتر است و سوراخ مرکز آن کـه مـانند چـشـم می ماند حـدوداً 10 کـیـلـومـتـر است. («زجو» از جمله به معنی: هـل دادن یا پیچاندن یا گرداندن چیزی برای مرتب شدن یا شکل گرفـتن است). 

2ــ ابرها مألوف می شوند:

به شکلی که در تصویر می بینیم ابرها با هم مألوف می شوند. چرا قرآن از واژه تآلیف استفاده کرده است؟ تآلیف بمعنی سازگار نمودن و آشتی دادن دو یا چند چیز مختلف و متفاوت است. علت اینکه قرآن واژه تآلیف بکار برده اینست که پاره ابرها از نظر دما و غلظت بخار آب و ترکیبات و غیره با هم فرق میکنند.

 

 3ـــ ابرها روی هم مـتـراکم می شوند:

ابرها روی هم انباشته و متراکم می شوند. گاهی تراکم آنها به چند صد متر هم می رسد.

  

4ـــ  قطره از خلال امتداد ابر (از امتداد تراکم ابر) می ریزد:

وقتی وضعیت جوی به نقطه بارش برسد ابتدا ذرات آب در  بخشهای بالائی ابر با هم ترکیب می شوند و قطره های ریز در حد سقوط کردن تشکیل می شـوند. و چنانکه قـرآن گفـته از بالا  در امتداد تراکم ابر سقوط می کنند. در مسیر سقوط خـود با میلیونها مولکولهای دیگر آب برخورد می کنند که جذب آنها می شود و رفته رفـته بزرگ و بزرگ تر می شوند. تا اینکه به نهایت پائین ابر می رسند و آن را ترک می کنند. قطره ای که ابر را ترک می کند تقریبا 2000 بار بزرگ تر از ذرات موجود در ابر است. (پس از ترک ابر نیز در مسیر خود می توانند با قطره های کوچکتری که پیش از آنها از ابر جدا شده اند و بخاطر سبک تری خود سرعت کمتری دارند برخورد کنند و بزرگتر شوند).

5ـــ ابرهای کوه مانند وجود دارد: 

این نوع ابرهای کوه مانند البته فقط با رفتن با هواپیما در محیط ابرها مشخص است. و تا پیش از پرواز انسان کسی از آنها خبری نداشت.

 

 

6ـــ در ابرهای کوه مانند ریزه های یخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکیل می شود:

دانه تگرگ همانطور که آیه گفته در اصل ریـزه های یـخ اسـت کـه در بـخـش بالائی ابـر است. دانـه تگـرگ وقـتی تشکیل می شود که بلورهای یخی در بالای ابر، قطره های آب را که سردی آنـها در دمای زیر صفر است ولی یخ نمی زنند جمع می کند. آن قطره ها که تا زیر درجه انجماد سرد هستند به مجردی کـه بـلـورهـای یخی آنـهـا را لـمـس می کـنـنـد سریعاً یخ می زنند. و بلورهای یخی توسط بادهای تند خشونت بار در ابر بالا و پائین برده می شوند، (یا به تعبیر قـرآن گـردانـده یـا چـرخـانـده می شـونـد) کـه باعـث بـرخـورد و تـمـاس آنـهـا با قـطـره های بیشتری می شود. و این عـمل باعث می شود که قطره های بیشتری دور آنها یخ بزند، و دانه تـگـرگ بـزرگ و بزرگتر بشود. تا جائی که وزن آنها قدری سنگین می شود کـه بـاد دیگـر نمی تواند آنـهـا را با جـریـان خود به بالا ببرد و در نتیجه سقوط می کنند. (واژه «زَجْو» که آیه برای بیان شکل گیری ابر بکار گرفته و نحوه نزول تگرگ نیز به آن معطوف نموده، از جمله به معـنی: هـل دادن یا پیچانـدن یـا گـردانـدن چـیـزی برای مرتب شدن یا شـکـل گرفـتـن است).

7ـــ  برق تگرگ نزدیک به گرفتن چشم است: 

در ابـر "باد و بوران" جریان برق مثبت و منفی درست میشود. به ایـن شکل که با بادهای قوی "ذره ها" و "قطره هـای ریز آب" و مخصوصاً "ذره های یخی" موجود در ابر، در ابر بالا و پائین برده می شـوند کـه باعـث ایجـاد جـریان مثبت و منفی برق می شود. جریان مثبت و مـنـفـی اغـلـب دور از هـم شـکل می گیرند. دست آخر تـفـاوت مـیان یک مـنـطـقـه با برق مثبت با مـنـطـقـه دیگر با برق مـنـفـی، خواه در ابر یا بر زمین آنقدر زیاد می شود که برق آنها بـشکـل جـرقـه بـسـیـار بزرگ (آسـمـان درخـش) آزاد می شود.

همینطور وقتی تگرگ از میان یک ناحیه زیر صفر و ناحیه ذره هـای یخی در ابر میافـتد ابر الکتریسیته می شـود. وقـتـی قـطره های مایع با دانه های تگرگ برخورد می کنند سریعاً هنگام تصادم یخ می زنند. و بدنبال آن گـرما را رهـا می کنند. ایـن عـمل سـطح دانه تگرگ را از ذرات یخ دور تا دور گرم تر نگه می دارد. وقـتی کـه یک دانـه تگـرگ بـا یـک ذره یـخ تصادم می کند: الکـترونها از بخش سردتر به بخش گرمتر جریان پیدا می کنند. پـس از آن دانه تگرگ برق منفی می شود. همین اثر نیز وقتی قـطـرهای با دمای  زیر صفـر با دانه های تگرگ و ذره های ریز دارای برق مـثـبت برخورد می کنند رخ می دهد. این فـندکهای دارای برق مـثـبت توسط باد به بخش بالائی ابر برده می شوند. و تگرگ دارای برق منفی به ته ابر می افتد و بدین گونه بخش پائین تر ابر منفی می شود. این برق منفی بصورت نور تخـلیه و آزاد می شود. نور آن نیز چنانکه آیه گفـته قـوی است.

و آب اساساً وقتی تغییر حالت میدهد، مثلاً از مایع به جامد یا از آب به بخار تبدیل میشود انرژی آزاد میکند.

نقش برق در بارندگی و رشد گیاه

« و از نشانه های دیگر او این است که برق را بمثابه ترس و چشم داشت به بهره وری بیشتر به شما نشان می دهد و با آن از ابر آب فرو می فرستد و بعد با آن زمین را پس از مردن دوباره زنده می کند. در این رابطه برای اندیشمندان استدلالاتی وجود دارد». («طمع» بمعنی: چشم داشت بهره وری و برخورداری بیشتر، و چشم داشت به چیز دوست داشتنی است).

نکات آیه:

1ــ برق چشم داشت بهره وری و برخورداری بیشتر را به انسان می دهد:

برق بخشی از اکسیژن و نیتروژن جو را به هم می بندد و به ترکیبات شیمیائی تبدیل می کند که اکسید نیتروژن نامیده می شود. این ترکیبات بعداً با آب باران ترکیب می شـونـد و اسـیـد ضـعـیفی را تشکیل می دهند و بر زمین سقوط می کنند و به نیترات تبدیل می شوند. و نیترات نیز تغذیه ای بـرای گیاهان می شود. کسانیکه با کشت سر و کار دارند و یا منافعی در این زمینه دارند، از وقتی با این مقوله آشنا شوند، به برق طمع می کنند. یعنی برای بهره وری و برخورداری بـیـشـتـر از کـشـت بـه بـرق چـشـم می دوزند.

 

2ــ برق از ابر آب فرو می فرستد:

برق موجود در ابر ذرات آب را به هم ترکیب می دهد و قطره های بزرگ تری که در حد سقوط کردن می رسند درست می شود. بعد قطره سقوط می کند و در مسیر سقوط خود قطره های بیشتری را جمع می کند و بزرگ تر می شود. (عمل ترکیب شدن قطره های ریز آب توسط جریان الکتریسیته در قرن بیستم در آزمایشگاه مشاهده شد).

میزان بارندگی و تبخیر ــ منابع آب درون زمین

 « و از ابر آبی به اندازه فرو می فرستیم و آنرا در زمین جا می دهیم و ما در بردن آن (یعنی بردن آن اندازه ای که بارانده ایم) توانائیم ـــ و با آن باغهای خرما و انگور برای شما تولید می کنیم، که هم فراورده های زیادی در آن برای شما هست و هم از آن می خورید (مؤمنون 18ــ19)». « آیا نمی بینی خدا آبی را از ابر پائین می آورد و آنرا در آب راهها در درون زمین راه می برد، سپس با آن رویشها با رنگهای گوناگون درمی آورد، سپس پژمرده می شود، پس از آن آنرا زرد شده می بینی، سپس آنرا خرد خرد می گرداند. در این روند براستی برای ناب اندیشمندان یادآوری افزون نهفته است (زمر 21)».

(«سُـلُوک» بمعنی: راه رفتن یا راه بردن در جای تنگ یا تنگ تر است ـ« ذِکرى» بمعنی: یاد آوری زیاد است (و منظور از آن در آیه اینست که "گیاهان فراوان پیش روی ما یافت می شوند و روند و فرایند زندگی و مرگ آنها، مرتب یادآور و بنمایش گذارنده روند و فرایند مرگ و زندگی برای انسان است"). «الباب» جمع لب، بمعنی چیز ناب (یعنی چیزی که ناخالصی ندارد، آفت ندارد، شیله پیله ای در آن نیست، چیزهای هرز در آن نیست). و به مغز و اندیشه ناب اطلاق شده (یعنی مغز و اندیشه ای که در خردورزی و اندیشمندی هیچگونه شیله و پیله، پیش داوریها، پیشینه های ذهنی، مکتبها، فلسفه ها، آداب و رسوم، منافع شخصی و گروهی و غیره ندارد و با مسائل برخورد حق بینانه و واقع بینانه می کند).  

آب باران دو نوع گردش در درون زمین را شکل می دهد. یکی در عمق سطح زمین (بالای لایه یا لایه های سفت و فشرده و سنگی زمین) که دوران وجود و گردش آن بطور میانگین تقریباً 10 روز است، و دیگری نفوذ در اعماق زمین (نفوذ به زیر لایه یا لایه های سفت و فشرده و سنگی زمین)، که دوران گردش و وجود آن می تواند 1000 سال طول بکشد.

نکات آیات:

1ــ میزان بارندگی و تبخیر به اندازه است:

 چنانکه در آیه گفته شده میزان بارش آب به زمین ومیزان تبخیر شدن آب از زمین به یک اندازه است. برآورد می شود که در سال 513 ترلیون تن آب به زمین می بارد و همین اندازه نیز تبخیر می شود، که بخش عمده آن از دریاها و اقیانوسها است، و در مرتبه پس از آن از حوضه های آبی دیگر روی زمین، و در مرتبه پس از آن از ترشح و عرق درختان است.

2ــ آب درون زمین آب باران است و برخی از درختان از آب درون زمین استفاده می کنند: چنانکه در آیه گفته شده آبهای درون زمین در واقع آب باران است که در زمین فرو رفته، و بشکلی که در تصویر می بینیم از جمله در عمق کم در زمین روان می شود. این آبها بطور میانگین تا ده روز می توانند روان باشند و به حوضه های آبی می ریزد، و برعکس از حوضه های آبی نیز وارد چشمه ها و راه های آبی می شود و از راه های باریک و موئی به بالا نفوذ می کند و درختان از آن استفاده می کنند و درختانی که خود ریشه در اعماق دارند آب خود را از آن می گیرند.

بخش دیگری از آب باران از لایه یا لایه های سفت و سنگهای شکافته زمین نفوذ کرده به اعماق می رود و انبار می شود، و مدت 1000 سالی می تواند باقی بماند. در جهان دانش در این رابطه یک تئوری می بینیم که مربوط به قرن هفدهم است (یعنی بیش از هزار سال پس از گفته قرآن)، که می گوید آب منابع زمین همان آب باران است که درون زمین نفوذ می کند. البته در این تاریخ قرآنِ ترجمه شده در غرب وجود داشته و احتمال اینکه منبع برخی تئوریها قرآن باشد نیز بعید نیست.

آب باران

« و اوست که بادها را با نوید رحمت فرستاد و از ابر آب طَـهُـور فرو فرستادیم».

آب باران در آیه آبِ طَهُور نامیده شده است. واژه طهور و طهارت (بمعنی مصدری) بمعنی: پاکی از نجاست است. یعنی پاکی از چرک، پلیدی، بو، عرق، گندیدگی و مواردی از این قبیل. و طهُور بمعنی فاعلی و وصفی بمعنی: چیزی است که موارد مزبور را ندارد یا آنها را برطرف می کند.

چرا آب باران را آب طَهُور نامیده است؟ به این خاطر که اگر آب های زمین در روند تبخیر شدن و به جو رفتن و ابر شدن و باریدن نمی بودند آبهای زمین می گندید، چون در هر لحظه میلیونها جانور در آنها متولد می شود و می میرد. در سال حدوداً 380 هزار کیلومتر مکعب آب از سطح آبها و خشکی ها تبخیر میشود.

ادامه مطلب ...

درخـتـان - گـیـاهـان - مـیـوه هـا

ــ صفات و خصوصیات میان درختان به صنو و غیر صنو بودن آنها بستگی دارد:

درختی که از درخت دیگر روئیده باشد صِـنـْـو نامیده می شود و درختی که از بذر روئیده باشد غیر صنو نامیده می شود.

آیه صفات و خصوصیات درختان را به صنو و غیر صنو بودن آنها مربوط می داند. واقعیت هـم همین است. درخت صِنو (یعنی درختیکه از درخت دیگری روئیده باشد) تمامی صفات و خصوصیات وراثتی درخت مادر خود را دربـردارد. یعنی از نظر رنگ، طـعـم، مـزه و غــیـره دقـیـقـاً مانـنـد درخـت مـادر است. ولی درخـتی که از بذر روئیده باشد، صفات و خصوصیات آن ترکیبی است از صفات و خصوصیات درخت مادر بعلاوه صـفـات و خصوصیات درخت پدر (که به درخت مادر تـلـقـیح شده است).

3ـــ در موارد مزبور نشانه هائی وجود دارد:

(منظور از وجود "نشانه ها"، وجود هـدایت خداوندی است). آیه این موضوع را مطرح می کند که در صورت نبودن هدایت پشت پدیده ها اگر بنا می بود چیزی بروید، در یک خاک و از یک آب منطقاً می بایست فقط یک نوع گیاه می رویید، نه اینکه مثلاً درخت خرما در انواع خاکها بروید.

چنانکه می دانیم در موجودات زنده از جمله گیاهان عنصری وجود دارد که گیاه را هدایت می کند. این عنصر که ژن نامیده می شود اطلاعاتی از ویژگیهای پدیده خود را با خود دارد که بنابر آن اطلاعات، پدیده خود را هدایت می کند.

 

ادامه مطلب ...